۱۳۹۴ دی ۵, شنبه

یورش به منزل نوکیشان مسیحی در شهر های اصفهان و مهاباد


بنا براین از آنان مترسید.هیچ چیز پنهان 
نیست که آشکار نشود و هیچ چیز
پوشیده نیست که عیان نگردد:متی10    
                                       


یورش به منزل شهروند مسیحی و بازداشت وی با ضرب و شتم توسط مأموران وزارت‌ اطلاعات اصفهان در آستانه‌ میلاد مسیح
__
ساعت شش عصر روز دوم دی ماه ( 23 دسامبر ) چند تن از مامورین لباس شخصی وزارت اطلاعات اصفهان به منزل مسکونی شهروند مسیحی 'میثم حجتی' یورش برده و پس از ارائه حکم تفتیش، به بازداشت میثم حجتی اقدام نمودند.
میثم حجتی که پس از بازگشت از محل کار در منزل بود، مورد حمله لباس شخصی های رژیم قرار گرفته و مامورین در برابر دیدگان پدر و مادر میثم، اقدام به ضرب و شتم وی نمودند.
مامورین اطلاعات کلیه کتب و وسائل شخصی میثم حجتی را توقیف نموده و حتی موبایل پدر و مادر میثم و درخت کریسمس میثم را نیز به همراه خود بردند.
مامورین رژیم در سرمای دی ماه در اصفهان حتی اجازه پوشیدن لباس گرم را به میثم حجتی ندادند. و خانواده میثم حجتی را تهدید کردند تا خبر دستگیری وی را به اطلاع کسی نرسانند.


بازداشت شهروند مسیحی توسط ماموران اداره اطلاعات مهاباد در استانه تولد عیسی مسیح
سامان رحمانی یک شهروند 28 ساله مسیحی به اتهام تغییر دین و گریویدن به مسیحییت توسط ماموران اداره اطلاعات مهاباد
بازداست شد.بازداشت وانتقال سامان رحمانی به محلی نامعلوم در روز شنبه بیست و هشتم اذر ماه صورت گرفته است.این نو
کیش مسیحی از دو سال قبل به مسیحییت گرویده بود.و در آستانه تولد عیسی مسیح و. جشن کریسمس بازداشت میشود.از وضعییت و محل نگهداری سامان رحمانی خبری در دست نیست.

و اما این اخرین باری نیست که مسیحیان ایران مورد ظلم و ستم دولت ایران قرار میگیرند .نه تنها نو کیشان مسیحی بلکه مسیحیان ارامنه در ایران نیز در مراسم جشن کرسیمس و تولد عیسی مسیح نمیتوانند ازادانه این عید بزرگ را جشن بگیرند .چنانچه روز کریسمس مصادف با ایام سوگواری در ایران باشد و اقدام به جشن کرسیمس نمایند شدیدا انها را سرکوب میکنند
و این اتفاق همواره در ایران می افتد و جامعه جهانی شاهد مورد ظلم قرار گرفتن مسیحان در ایران هستند .ما به فیض خداوند صدای مسیحیان ساکن ایران خواهیم بود و همواره مظلومییت انها را به گوش همگان خواهیم رسانید.


تهیه شده توسط :عنایت اله شهسواری







۱۳۹۴ آذر ۲۴, سه‌شنبه

احتمال اجرای حکم اعدام یک نوجوان اتهام محاربه و سنی مذهب

                                                                                                                                             
                                                                                                       

احتمال اجرای حکم اعدام یک کودک-متهم سنی‌مذهببرزان نصرالله زاده که از خرداد ماه ۱۳۸۹ در بازداشت و زندان به سر برده است، هم اینک در بند ۴ سالن ده زندان رجایی شهر، پنجمین سال حبس زیر تیغ اعدام را سپری می کند.

خبرگزاری هرانا – حکم اعدام “برزان نصرالله زاده” یک زندانی سنی‌مذهب که در نوجوانی به اتهام “محاربه” بازداشت شده بود، از سوی دیوان عالی کشور تایید شده و گفته می شود که پرونده وی به بخش اجرای احکام رفته است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، برزان نصرالله زاده هشتم خردادماه سال ۱۳۸۹ و زمانی که زیر هیجده سال و دانش آموز سوم دبیرستان بود، بازداشت شد. وی به اتهام “محاربه” از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد و علیرغم نقض حکم از سوی دیوان عالی کشور، مجددا حکم تایید شد، این حکم حدود سه ماه قبل به این زندانی ابلاغ شد و گفته می شود که به تازگی به اجرای احکام ارسال شده است.
“محمدسلیم نصرالله زاده” پدر برزان با تاکید بر کودک بودن پسرش هنگام بازداشت به گزارشگر هرانا گفت: “پسرم متولد آبان سال ۱۳۷۱ است و سوم دبیرستان که هفده سال و چند ماه داشت بازداشت شد و یک لپتاپ از وی گرفتند و بعد از مدتی به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد، نه کسی را کشته بود و نه به گروهی وابسته بود نه اسلحه ای داشت، من به یکی از مسئولین گفتم اگر پسرم قاتل است من هم راضی ام به حکمش ولی اگر نیست چرا باید حکم اعدام بگیرد و هیچ جوابی نداد.”
به گفته آقای نصرالله زاده فرزندش طی محاکمه از دسترسی به وکیل تعیینی محروم بوده و به دلیل تنگدستی، خانواده نیز امکان انتخاب وکیل را نداشته است و پیش از محاکمه نیز مدت زیادی را در سلول های انفرادی و بدون ارتباط با خانواده و وکیل سپری کرده است.
بر اساس قانون جدید مجازات اسلامی قوه قضائیه باید پرونده محکومین به اتهام محاربه را مجددا بررسی کند و اگر این افراد شخصاً اقدام مسلحانه انجام نداده باشند محارب محسوب نشده و باید حکم اعدام آنها لغو شود، از طرفی قانون مجازات جدید محدودیت های بیشتری را درباره اعدام کودکان بزهکار اعمال کرده که حق اعاده دادرسی و درخواست بررسی مجدد را به کسانی که زیر هیجده سال مرتکب جرم شده اند، می دهد.
پدر نصرالله زاده در گفتگو با هرانا از قوه قضائیه و تمام نهادهای تصمیم گیرنده و هرکس امکان کمک دارد خواست که مانع اعدام فرزندش شوند و فرصت بررسی مجدد و نجات وی را فراهم آورند، وی همچنین گفت که با توجه به عدم استطاعت انتخاب وکیل از هر گونه کمکی در این زمینه استقبال می کند.

برزان نصرالله زاده که از خرداد ماه ۱۳۸۹ در بازداشت و زندان به سر برده است، هم اینک در بند ۴ سالن ده زندان رجایی شهر، پنجمین سال حبس زیر تیغ اعدام را سپری می کند.






۱۳۹۴ آذر ۲۲, یکشنبه

پذیرفتن عیسی مسیح به عنوان خداوند و نجات دهنده

زیرا هیچکس نمیتواند جز آن پی که نهاده شده است پیِ دیگری بگذارد          
 
و آن پی همانا خودِ عیسی مسیح است:اول قرنتیان 3 :11 



  شیطان از کتابِ مقدّس استفاده کرد تا سعی کند عیسی از طریقِ کلماتِ آن مرتکبِ گناه شود اماّ هرگز از آن اطاعت نکرد ؛
عیسی معیار های خدا را در خصوصِ زندگیِ انسانها می دانست ، و از ارادهِ او اطاعت کرده ، بهمین دلیل تنها انسانی بود که هرگز گناه نکرد ؛
حالا ما انسانها چطور میتوانیم  بدونِ روح القدّس و هدایتِ او، بعد از ایمان آوردن و نجات ، ارادهِ او را بفهمیم که چیست و از آن اطاعت کنیم ؟
ما ایمانداران که  ایمان آوردیم باید با تمامِ وجود وتنها با هدایتِ روح القدّس هر روزه عمیقاً کتابِ مقدّس را مطالعه کرده ، آنرا بفهمیم ؛
کتابِ مقدّس نجات نیست ، بلکه خوراکِ روزانهِ یک یکِ فرزندانِ خداست ؛
انسانهائی که هنوز نجات نیافتند و از طریقِ ما فیضِ عظیمِ مسیحِ خداوند و پیامِ خوشِ نجاتِ او را نشنیدند ، و روح القدّس و هدایتِ او را ندارند ، چطور میتوانند با خواندنِ کتابِ مقدّس  حتی هزار بار  ارادهِ خدا را درک کنند ؟
واقعاً مگر امکان دارد بدونِ روح القدّس و هدایتِ او ارادهِ خدا را از طریقِ کتابِ مقدّس فهمید ؟
چرا خیلی از ما سعی نمی کنیم از مسیحِ خداوند که خودمان را پیروِ او می دانیم ، اطاعت کنیم ، و عوضِ مرتب کپی کردنِ کتابِ مقدّس  لااقل  خبرِ مُژدهِ نجاتِ او را نیز به انسانها اعلام کنیم که برای آن خوانده شدیم ؟
هر کدام از ما که نامِ مسیحی داریم همراه با اعلامِ خبرِ مُژده نجاتِ مسیحِ خداوند باید با هدایتِ روح القدّس که کلامِ زندهِ خودش را برایمان آشکار و باز می کند را با دیگران تقسیم کنیم تا آنها نیز در این حقیقتِ حیات بخش سهیم شوند ، و ایمان بیآورند ؛
این کتابِ مقدّس نیست که انسانها را نجات میدهد بلکه فیضِ مسیحِ خداوند و کارِ عظیمِ اوست بر روی صلیب؛ این خونِ گرانبهای مسیحِ خداوند است که انسانها را نجات میدهد.
خواهش میکنم عزیزانِ من ؛
در تمامِ کتابِ مقدّس جستجو کنید ، آیا حتی یک آیه وجود دارد که بما گفته باشد ، کتابِ مقدّس را به دیگران کپی کنید تا نجات بیآبند ؟
چرا بخاطرِ دروغهای این دنیای کثیف بر خلافِ فرمانِ مسیحِ خداوند ، عوضِ کپی کردن کتابِ مقدّس به انسانها خبرِ مُژدهِ نجاتِ او را اعلام نمی کنیم که هر روزه به آنها بگوئیم که : خدا آنقدر یک یکِ شما را دوست داشت که خودش شخصاً از طریقِ رَحمِ یک دخترِ باکره جسم انسانی بخود گرفت (یعنی توّلدی بر خلافِ قوانینِ طبیعی ) پا به این دنیا گذاشت که تمامِ گناهانِ شما را با آن بدن که در روی زمین بخود گرفته بود منتقل کرده و در روی صلیب آن بدن را پاره پاره کرد تا هر کدام از شما که ایمان بیآورید نجاتِ آسمانی را دریافت کنند.
آیا شیطان با دروغ هایش قادر بود که سلطنتِ تمامِ ممالکِ دنیا را به عیسی بدهد ؟
آیا هنوز در بیسوادیِ روحانیِ خودمان متوجه نشدیم که این خالق است که بر تمامِ این جهان مسلط است ؟
امروز هم شیطان سعی میکند با دروغهای خود بوسیلهِ تعالیم دروغینِ این دنیا مخصوصاً ما ایمانداران که عیسی را دوست داریم بواسطهِ مادی گرائی و قدرت ، مقام و خود جلال دادن ها فریب بدهد ، هر کدام از ما اگر واقعاً به مسیحِ خداوند و فیضِ او وفاداریم باید مثلِ عیسی در مقابلِ این وسوسه های شیطان مقاومت کنیم ، باید در وسوسه ها با خودمان تکرار کنیم که فقط خداوند را باید عبادت کرد ، نه اینکه در مقابلِ شیطان زانو بزنیم و او را سجده کرده و خودمان را در ریا مسیحی بنامیم ؛
با کمالِ تأسف خیلی از ایمانداران که تا به حال تمامِ کتابِ مقدّس را در فیسبوک کپی کرده ، از یک فرمانِ اصلی که  مُحبّت است، تَمرد کردند و طبقِ فرمانِ طلائيِ سوّمِ مسیحِ خداوند به هر دلیلِ ( شخصی و غرورهائی که از بی سوادیِ روحانی ناشی میشود) ، نا اطاعتی کردند ؛ و از تعدادِ خیلی کمی از خواهران و برادران را که فقط بفرمانِ مسیحِ خداوند دارند حقیقتِ و فیضِ او را بر خلافِ مذهبِ کاذب اعلام میکنند ، دوست ندارند و آنها را طَرد کردند ؛
برای هر کدام از ما اگر واقعاً حقیقتِ کلامِ خداوند توسطِ روح القدّس باز و آشکار شده باشد ، ما میتوانیم به معیارهای خدا در خصوصِ زندگی پی ببریم و ارادهِ او را برای زندگیِ خود و دیگران بفهمیم و در این صورت است که با اطمینان چنان که داریم عمل میکنیم عمل نمی کردیم ؛
حالا وای بحالِ آنهائیکه بدونِ نجات و داشتنِ روح القدّس و هدایتِ او بخواهند کتابِ مقدّس را بخوانند ، بفهمند و نجات بیآورند .
تهیه شده توسط:عنایت اله شهسواری

۱۳۹۴ آبان ۱۷, یکشنبه

هتک حرمت و عدم اعزام به بیمارستان مریم نقاش زرگران نوکیش مسیحی


                                 



این نوشته مروری است بر انواع شکنجه در زندان های ایران، که نشان می دهد از سال ۹۱ ابزار جدیدی با نام هتک حرمت به زندانیان؛ در بین ماموران زندان باب شده که البته باب شدنش به گذشته و علنی شدنش به همین سالهای اخیر بر می گردد و ماموران از این شیوه برای شکنجه روحی و گرفتن زهر چشم استفاده می کنند. روشی توهین آمیز که برای خورد کردن شخصیت زندانی و تضعیف روحیه وی از آن بهره مند می شوند. اگر چه آئین نامه داخلی زندان‌ها اجازه بازرسی بدنی زندانیان را به ماموران می‌دهد، اما در مقررات نوشته شده زندان، بازرسی بدنی برای معتادان و افرادی که شبهه فعالیتهای قاچاق در مورد آن‌ها وجود دارد اعمال می‌گردد نه برای همه آن هم با یورش به بند و آزار جسمی و هتک حرمت به زندانیان در جلوی انظار دیگران. این حرکت غیر متعارف و توهین آمیز بار اول در نهم آبان ماه سال ۱۳۹۱ در بند نسوان زندان اوین اتفاق افتاد. قطعا و مطمئنا نمی توان گفت که این روش از سال ۹۱ باب شده اما گزارش های اعلام و ثبت شده از سوی زندانیان نشان می دهد در این تاریخ هتک حرمت به زندانیان علنی تر و به وقیحانه ترین نوع ممکن صورت گرفته است و متاسفانه تا کنون نیز ادامه داشته و از شیوه های معمول ماموران برای آزار و اذیت زندانیان محسوب می شود.



اقدام علنی ماموران در نهم آبان ماه ۱۳۹۱ آغاز شد و در این اقدام حدود ۲۰ نفر از مامور که از نیروهای گارد یگان حفاظت اطلاعات زندان اوین بودند به حریم خصوصی و شخصی زندانیان سیاسی بند نسوان زندان اوین یورش بردند اما این تازه شروع کار ماموران بود آنها ابتدا شروع به برهم زدن نظم و سلب آسایش زندانیان سیاسی کردند و پس از آن به شکل توهین آمیز به بازرسی بدنی زندانیان زن محبوس در زندان پرداختند. در این اقدام وقیحانه تنها زندانیان سیاسی و عقیدتی مورد تعرض و بازرسی بدنی قرار گرفتند و هیچ کدام از زندانیانی که مورد بازرسی قرار گرفته بودند از زندانیان جرایم عادی نبودند دقیقا بر خلاف آنچه در قانون داخلی زندان ها نوشته شده است و البته تفاوت چندانی هم نمی کند چرا که بازرسی بدنی زندانین در انظار دیگران امری قانونی محسوب نمی شود چه برای زندانیان سیاسی و عقیدتی و چه برای آنان که از جرایم عادی هستند. گفته می شود که ماموران از این شیوه برای تضعیف روحیه زندانیان سیاسی و عقیدتی و شکستن انها استفاده می کنند و یکی از انگیزه های ماموران از اعمال روش های گوناگون آزار جنسی برای دست برداشتن زندانی از عقایدش می باشد. در آن زمان زندانیانی که مورد تعرض قرار گرفته بودند با همراهی همبندیانشان به شدت به این نوع رفتارهای توهین آمیز اعتراض کردند و در این اعتراض عده ای هم دست به اعصاب غذا زدند به همین منظور و در اعتراض به اعمال این گونه رفتارها سازمان های مدافع حقوق زندانیان و حقوق بشر نیز، طی بیانیه ای آن را محکوم کردند اما این تنها مورد از هتک حرمت ها نبوده و نیست و در ۲۱ آبان ماه ۱۳۹۳ خبر هتک حرمت به “زندانی عقیدتی که پس از این موضوع دچار ناراحتی شدید روحی شد. این زندانی از ۱۷ آبان ماه ۱۳۹۳ پس از ۱۷ ماه تحمل حبس به مدت ۴ روز به مرخصی اعزام شد اما پس از بازگشت به زندان با رفتار غیر معمول زندانبانان مواجه شد که با اعمال زور او را وادار به درآوردن همه لباس ها و لخت شدن جلوی چشم بقیه کردند و تا آنجا که ممکن بود وی را مورد آزار جسمی و شکنجه قرار دادند. در این اقدام ماموران و هتک حرمت آنها، این زندانی دچار بیماری شدید روحی شد موضوعی که هنوز هم زمینه ساز کابوس و ترس های مریم در پشت میله های زندان زنان است. قبل از موضوع هتک حرمت، این زندانی مسیحی در هفتم مهرماه سال ۹۲ با تشخیص پزشکان بهداری اوین به بیمارستان مدرس تهران منتقل شده بود کما اینکه او دارای سابقه عمل جراحی قلب هم بوده با اقدام ماموران و هتک حرمت صورت گرفته پس از یک سال که وی با دردهای جسمانی بسیاری تحت مداوا قرار گرفته بود مجددا با اقدام اعمال شده توسط ماموران و دیگر فشارهای زندان مجددا دچار نارسایی مجدد قلب شد. بعد از هتک حرمت از سوی ماموران بند هیچ گونه توضیحی در مورد این موضوع و دلیل رفتاری که با وی داشته اند داده نشد. مریم نقاش زرگران زندانی محبوس در بند نسوان زندان اوین نوکیش مسیحی ۳۷ ساله ای است که نخستین بار در اسفندماه ١٣٨٩ به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفت. این بازجویی ها که با تهدید و مزاحمت برای اعضای خانواده وی همراه بود، اغلب در مکان های غیر رسمی و حول پرسش از کلیسای خانگی و جامع ادامه یافت.مریم نقاش زرگران” به گوش رسید.

زندانی عقیدتی که پس از این موضوع دچار ناراحتی شدید روحی شد. این زندانی از ۱۷ آبان ماه ۱۳۹۳ پس از ۱۷ ماه تحمل حبس به مدت ۴ روز به مرخصی اعزام شد اما پس از بازگشت به زندان با رفتار غیر معمول زندانبانان مواجه شد که با اعمال زور او را وادار به درآوردن همه لباس ها و لخت شدن جلوی چشم بقیه کردند و تا آنجا که ممکن بود وی را مورد آزار جسمی و شکنجه قرار دادند. در این اقدام ماموران و هتک حرمت آنها، این زندانی دچار بیماری شدید روحی شد موضوعی که هنوز هم زمینه ساز کابوس و ترس های مریم در پشت میله های زندان زنان است. قبل از موضوع هتک حرمت، این زندانی مسیحی در هفتم مهرماه سال ۹۲ با تشخیص پزشکان بهداری اوین به بیمارستان مدرس تهران منتقل شده بود کما اینکه او دارای سابقه عمل جراحی قلب هم بوده با اقدام ماموران و هتک حرمت صورت گرفته پس از یک سال که وی با دردهای جسمانی بسیاری تحت مداوا قرار گرفته بود مجددا با اقدام اعمال شده توسط ماموران و دیگر فشارهای زندان مجددا دچار نارسایی مجدد قلب شد. بعد از هتک حرمت از سوی ماموران بند هیچ گونه توضیحی در مورد این موضوع و دلیل رفتاری که با وی داشته اند داده نشد. مریم نقاش زرگران زندانی محبوس در بند نسوان زندان اوین نوکیش مسیحی ۳۷ ساله ای است که نخستین بار در اسفندماه ١٣٨٩ به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفت. این بازجویی ها که با تهدید و مزاحمت برای اعضای خانواده وی همراه بود، اغلب در مکان های غیر رسمی و حول پرسش از کلیسای خانگی و جامع ادامه یافت.
وی پس از ۱۹ روز بازداشت با قرار وثیقه ۷۰ میلیونی آزاد شد اما نهایتا چند روز پس از بازداشت سعید عابدینی، شهروند ایرانی-آمریکایی که برای تاسیس پرورشگاه در شمال ایران به کشور بازگشته بود، از سوی پلیس امنیت به صورت تلفنی احضار و بازداشت شد و در همین روز منزل پدری وی مورد تفتیش و کتاب ها و جزوات دینی و لوازم شخصی وی توقیف شد. مریم مجددا در اوایل زمستان ۱۳۹۱ به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” بازداشت شد. وی در ۱۷ دی ماه ۹۱ به پلیس امینت احضار و پس از مراجعه به مدت ۵ روز در ساختمان وزرا تحت بازداشت موقت قرار گرفت. این شهروند مسیحی پس از بازجویی های مقدماتی از ساختمان وزرا بدون تفهیم اتهام به زندان اوین منتقل گردید و پس از طی مراحل بازپرسی، پرونده او برای رسیدگی به دادگاه انقلاب اسلامی فرستاده شد. پس از تشکیل دادگاه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی محمد مقیسه به جرم “فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور به چهارسال زندان محکوم شد.حکم صادر شده در دادگاه تجدید نظر هیچ گونه تغییری نکرد. در تاریخ ۲۴ تیرماه سال ۹۲ مریم نقاش زرگران برای اجرای حکم فراخوانده شد و از آن زمان تا کنون در بند نسوان اوین به سر می برد.
از جمله اتهاماتی که به هیچ گاه به وی تفهیم نشد اما در پرونده مذکور قید شده است می توان به مورادی مانند: تغییر دین از اسلام به مسیحیت «شاخه پروتستان» – عضویت فعال در کلیسای جماعت ربانی – تشکیل و راه اندازی کلیساهای خانگی جهت جذب جوانان به مسیحیت – ارتباط با سازمانهای مسیحی خارج از کشور به منظور تبلیغ آئین مسیحیت – مسافرت به کشور ترکیه برای شرکت در گردهمایی های مسیحیان و در بخشی از حکم صادره برای خانم مریم نقاش زرگران چنین آمده است: «دادگاه فعالیت های انجام شده را در راستای اهداف ضد امنیتی کشور انگلستان و رژیم اشغالگر قدس در جهت گسترش کلیساهای خانگی در داخل کشور و ایجاد انحراف در جامعه اسلامی دانسته و منطبق با ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی و با رعایت ماده ۴۶ قانون مجازات اسلامی، نامبرده را به تحمل۴ سال حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم می نماید.»
مریم نقاش زرگران همچنان با وضعیت جسمانی و روحی نامساعد در بند نسوان زندان اوین دوران محکومیت خود را سپری می کند وی به دلیل ابتلا به بیماری ASD نیاز مبرم به مراقبت های ویژه و مستمر پزشکی دارد. این زندانی علاوه بر بیماری قلبی در یک سال اخیر با بی حسی دست و پا و دردهای مزمن در مفاصل و ستون فقرات مواجه شده که پس از ماهها در مراجعه اولیه به پزشک متخصص تشخیص اولیه بیماری های دیسک کمر، آرتروز و پوکی استخوان بوده است و پزشک معتمد زندان دستور بستری ۵ روزه و نیاز فوری به انجام فیزیوتراپی را صادر کرده که با عدم مجوز دادستانی وی همچنان از درد بسیار رنج می برد.
زرگران همچنین در ماههای زندان به کم خونی شدید، بیماری قند و چربی خون مبتلاست که به دلیل عدم صدور مجوز از سوی نهادهای قضائی مربوطه پروسه درمانی وی همچنان متوقف مانده است. وی در تمام مدت بازداشت و دوران محکومیت با برچسب «زندانی خاص» مورد آزار و اذیت سیستم قضائی قرار گرفته است، از هتک حرمت تا عدم اجازه ملاقات حضوری با برادر و خواهر خود برای ماه های متوالی و امیدوار کردن های واهی برای مرخصی و آزادی مشروط و بدین بهانه ها، عدم صدور مجوز اعزامِ و البته ذکر این موضوع الزامی است که تا کنون بسیاری از زندانیان سیاسی عقیدتی مورد اینگونه تعرضات و نقض قوانین قرار گرفته و همچنان از این روش برای اعمال شکنجه بر زندانیان استفاده می شود.




تهیه شده توسط:enaatollah shahsavari

۱۳۹۴ آبان ۶, چهارشنبه

صلح میان انسان و خداوند به واسطه ایمان به عیسی مسیح


اما خداوند محبت خود را به ما اینگونه ثابت کردکه وقتی که ما هنوز گناهکار بودیمٍ،مسیح در راه ما مرد :رومیان: 5: 8                                                        

  1. تهیه شده توسط :عنایت اله شهسواری

                                                                                                              باب 5 رساله زیبای رومیان در خصوص صلح میان انسان :چون که به ایمان عادل شمرده شده ایم نزد خداوند سلامتی داریم 

۱۳۹۴ مهر ۱, چهارشنبه

نامه کشیش سعید عابدینی از زندان رجایی شهر تسلییت به خانواده شاهرخ زمانی





تهیه شده توسط :عنایت اله شهسواری
  31 شهریور 1394   



                                                                                  

                                                                 

نامه کشیش سعید عابدینی از زندان رجایی شهر؛ تسلیت به خانواده شاهرخ زمانی


  به گزارش اخبار اقلیتهای مذهبی ایران:متولد می شویم تا بمیریم ،کلام خداوند به ما می گوید “مرده متولد می شویم تا زنده بمیریم”!
برای بسیاری از ما “مرگ” به معنای “جدایی” است اما این تولد ماست که آغاز “جدایی” ما از خداوند است در گمان پیوند دوباره با خالق. خداوند در جهان هستی بیشتر از هر چیزی مشتاق مشارکت صمیمانه و دو طرفه با ماست.
جان من در دست توست *********************** در آستان قدس توست 
حیاتم در دست توست *********************** ز تو است و بهر تو است
خداوندا چه می خواهی *********************** روم هر جا که خواهی
هرگز من نمی خواهم ************************** جز انکه تو خواهی
چه به خداوند باور داشته باشیم و چه نداشته باشیم یک روز او را ملاقات خواهیم کرد .
کلام خداوند می گوید : هر زانویی در حضور او خم خواهد شد و هر زبانی به خداوندی مسیح عیسی اقرار خواهد کرد*اینک پشت در قلب تو ایستاده ام و در قلبت را می کوبم هر که آواز مرا بشنود در قلب خود را بگشاید با او شام خواهم خورد.*هر که به من “عیسی مسیح” ایمان آورد مرده باشد زنده گردد.
با دعا و آرزوی تسلی خداوند برای خانواده مرحوم شاهرخ زمانی این غم اندوه عزیز از دست رفته می تواند شروع تازه ای برای آغاز حیات در خداوند حقیقی باشد تا اگر مرده باشیم در او زنده شویم که دیگر هیچ موتی ما را در بر نخواهد گرفت و تا ابد در او زیست خواهیم کرد.قلب خود را بر او بگشا که آرامی و آسایش حقیقی است تا در هنگام پیوستنمان به خداوند در او زنده بمانیم تا به ابدیت.                                                               
عیسی مسیح بر صلیب برای کفاره گناهانمان مرد تا ما در او زنده شویم و حیات جاودان یابیم این حقیقت نجات بخش را برای زندگیت در قلبت دریافت کن!
با برکات فراوان سعید عابدینی
*مرگی که حیات تولید می کند به وسیله ایمان به مسیح بر صلیب
ارسال توسط:enayatollah.shahsavari

۱۳۹۴ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

همسر زندانی عقیدتی سعید عابدینی :پس از توافق پیگیری های دولت امریکا کمتر شده است



2015  september                                                                  

                                                                    




همسر زندانی عقیدتی سعید عابدینی: پس از توافق پیگیری‌های دولت آمریکا کمتر شده است


نغمه عابدینی همسر کشیش ایرانی- آمریکایی، سعید عابدینی که  در ایران به هشت سال زندان محکوم است به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت: “پیگیری‌های وزارت خارجه از زمان توافق هسته‌ای ایران و آمریکا، نسبت به قبل کمتر شده و بیش‌تر سکوت می‌کنند اما در تماس‌هایی که انجام شده گفته‌اند دارند روی موضوع کار می‌کنند و مساله سعید در اولویت پیگیری است ولی جزئیاتی اعلام نکرده‌اند.“
نغمه عابدینی ادامه داد: “من در ماه سپتامبر ۲۰۱۵ برای شرکت در یک جلسه حقوق بشری به نیویورک خواهم رفت. ۱۷-۱۸ سپتامبر از پارلمان‌های کشورهای مختلف می‌آیند و ۲۸ سپتامبر هم آقای روحانی به نیویورک خواهد آمد. تلاش خواهم کرد با هیات ایرانی ملاقات داشته باشم یا حداقل بدانند مساله حقوق بشر و سعید برای جامعه بین المللی و مردم آمریکا مهم است.”
خانم عابدینی گفت آخرین خبری که از همسرش دارد به ۶ آوریل ۲۰۱۵ (۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴) برمی‌گردد: “در این روز ماموران زندان، به بهانه بازرسی به سلول او هجوم برده و او را کتک زده بودند، روی زمین انداخته بودند و دستش را پیچانده بودند.” همسر این کشیش زندانی گفت موفق نشده با خود او صحبت کند اما منابعی در داخل ایران این خبر را تایید کرده‌اند.
نغمه عابدینی همچنین با اشاره به این‌که بارها سعی کرده‌ است که با مقامات ایرانی تماس بگیرد، ادامه داد: “درخواست داده‌ام که با آقای ظریف وزیر امور خارجه، نماینده ایران در سازمان ملل و همین‌طور آقای روحانی، دیدار کنم. از راه‌های مختلف درخواست پیگیری کرده‌ام ولی تاکنون جوابی نگرفته ام، با این حال همچنان ادامه خواهم داد.”
او در پایان گفت: “مدت حبس سعید عابدینی ۸ سال است و سه سال از آن سپری شده اما هیچ تضمینی وجود ندارد در پایان ۸ سال هم او را رها کنند. در سال‌های اخیر بعضا احکام مربوط به اقلیت‌ها را افزایش داده‌اند.”
سعید عابدینی، یک آمریکایی ایرانی تبار، در مهرماه سال ۱۳۹۱ دستگیر شد و دادگاهی در بهمن ماه ۱۳۹۱ به هشت سال زندان محکوم کرد. پرونده وی بازتاب آشکاری از نبود آزادی مذهب در ایران، و به طور خاص، عدم تحمل مقامات از هرگونه تبلیغ مذهبی است که آن را به عنوان یک تهدید مستقیم علیه اسلام شیعه می‌دانند.
سعید عابدینی، نوکیش مسیحی ایرانی ـ آمریکایی تبار پس از تغییر باور مذهبی خود در سال ۱۳۸۵ از ایران به آمریکا رفت و در مهرماه ۱۳۹۱ برای «بازدید از خانواده و تاسیس یک پرورشگاه» به ایران بازگشت که در منزل پدری‌اش دستگیر شد. او در بهمن ماه همان سال به اتهام تشکیل کلیساهای خانگی در ایران به قصد بر هم زدن امنیت ملی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۸ سال زندان محکوم شد و دادگاه تجدید نظر عینا این حکم را تایید کرد. کلیساهای خانگی کلیساهای بدون مجوزی هستند که به دلیل عدم صدور مجوز برای تشکیل کلیساهای رسمی توسط مقامات، در راستای انجام مراسم مذهبی مسیحیت در منازل شهروندان برگزار می‌شوند.این زندانی از تاریخ ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۲ بدون دلیل مشخصی از زندان اوین به بند زندانیان خطرناک زندان رجایی شهر منتقل شد.

نوشته شده توسط:enataollah shahsavari



۱۳۹۴ مرداد ۲۸, چهارشنبه

چگونه با ایمان به خداوند بر ترس و نگرانی غلبه میکنیم






مسیحیت راهی برای نجات

wed 19 aug
ترس چیست و چگونه به سراغ ما می آید؟




نوشته شده توسط:عنایت اله شهسواری

 شاید خیلی اوقات این سوال برای ما پیش می آید که ترس چیست و از کجا به سراغ ما می آید؟ ترس یک واکنش احساسی یا هیجان است که بر زندگی ما اثرنامطلوب می گذارد. اکثر مواقع ما از چیزی می ترسیم که حتی یکبار نیز با آن روبرو نشده ایم و فقط خود از آخر آن اتفاق نتیجه گرفته ایم.

در واقع ترس جزء غریزه های انسان نیست و همانطور که در کتاب (دوم تیموتائوس1: 7) می بینیم چیزی نیست که از طرف خدا باشد و از آنجاییکه ما نیز درصدد آزار رساندن به خود نمی باشیم عامل سومی در آن نقش دارد.
این ضرب المثل را در گذشته ما بسیار شنیده ایم که می گویند ترس برادر مرگ است اما هیچگاه به عمق آن فکر نکرده ایم . همانطور که زمان مرگ همه اعضای بدن از حرکت می ایستد، وقتی با ترس روبرو می شویم تمام حرکات و قدرتهایی را که خداوند به ما داده ، از دست می دهیم و از حرکت باز می مانیم.

هنگامیکه ما به عیسی بله می گوییم همراه نجات پکیج کاملی از رحمت، فیض و برکت در نام مسیح دریافت می کنیم و این بستگی به ما دارد که چطور از این موقعیت استفاده کنیم یکی از این هدایا، اقتدار است و این به معنی قدرت داشتن می باشد، حال اگر خود از این موهبت استفاده نکنیم همان نیروی سوم آنرا از ما می دزدد و مشکلات زیادی در زندگی ما ایجاد می کند.

این نیروی سوم همان شیطان است و ترس در واقع سفیر اوست و اولین کاری که در درون ما انجام می دهد گرفتن اقتدار ماست و از آنجاییکه ما قدرت نهیب را از دست داده ایم، ازاو می ترسیم.

ترس در انسانهای مختلف به صورتهای متفاوت عمل میکند . در نوایمانان ترس از اینکه اگر خانواده از ایمان آنان به مسیح خبردار شوند ممکن است از ارث محروم شوند، از کار اخراج شوند و دیگر امکانات زندگی دنیوی خود را از دست بدهند، این مطلب را پنهان می کنند و شیطان از این ضعف سریع آگاه می شود و اولین راه حل را که همان دروغ گفتن می شود ارائه می دهد. اینجاست که ما غیراز اقتدار که از دست داده ایم، برده شیطان می شویم.

شبی که عیسی توسط یهودیان دستگیر شد، پطروس در حیاط خانه قیافا بود و از ترس جانش سه بار عیسی را انکار کرد. او به دلیل این ترس، جایگاه و مقامی را که خدا به او داده بود از دست داد به همین دلیل عیسی بعد از قیام سه بار از او پرسید آیا مرا دوست داری؟ وبا هر جواب مثبتی که پطروس داد و به خداوندی عیسی اعتراف کرد آن اقتدار به او برگردانده شد.

در عهدعتیق، ایلیا به دلیل حرمتی که نزد خداوند داشت دعا کرد که سه سال باران نبارد(اول پادشاهان17: 1) پسربچه بیوه ای را از مرگ به مادرش برگرداند( اول پادشاهان17: 21-24) هنگامیکه می بیند مردم اسراییل دو دینه شده اند، حدود 850 تن از انبیای بعل را به کوه کورمل جمع کرد و به آنها نهیب زد که تا چه زمان می خواهید هم بتها و هم خدا را بپرستید ولی آنها جوابی ندادند او در ادامه گفت :"دو گاو انتخاب کردند و انبیای بعل یکی ازآنها را قطعه قطعه کنند و بر هیزم بگذارند ولی آتش نزنند ویکی هم خود ایلیا اینکار را کرد. آنگاه انبیای بعل به خدا دعا کنند وایلیا نیز به خداوند اسراییل دعا کند هیزم هر قربانگاه آتش گرفت آن خدای حقیقی است. (اول پادشاهان18: 22-24) پس ایلیا با وجود اینکه تمام چوب و اطراف قربانگاه را خیس کرده بود ولی هیزم قربانگاه او آتش گرفت و انبیای بعل سرافکنده از این آزمایش بیرون آمدند و فریاد زدند: خداوند خداست .(اول پادشاهان18: 39) پس ایلیا همه آنان را دررود قیشون از بین برد.

بعد از این اتفاق ایزابل همسر پادشاه برای ایلیا پیغام فرستاد :" تو انبیای من را کشتی به خدایانم قسم که تا فردا همین موقع تو را خواهم کشت."(اول پادشاهان19: 1) وقتی ایلیا این را شنید از ترس جان خود فرار کرد  و آرزوی مرگ کرد و همین موقع خداوند مقام او را گرفت و به الیشع داد. ایلیا بعد از این همه اقتدار در خداوند، بازیچه دست شیطان شد، زیرا تهدید، یکی از شگردهای شیطان است زیرا ایزابل این امکان را داشت که بدون خبر افرادش را به سراغ ایلیا بفرستند. بعد از این اتفاق کافی بود ایلیا دستش را بلند کند و از خداوند تشکر کند بابت قدرتی که در برابر پادشاه و انبیای بعل به او داده بود و دعا کند اما از ترس فرار کرد.

شیطان از طریق افکارمان،  و از راههای متفاوت ما را می ترساند البته نتیجه برای او یکی است و چنان با قدرت رفتار می کند که می تواند مرد خدا را بترساند چنانکه فرار کند و تمنای مرگ خود را کند. جایگاه ترس در قلب ماست. ترس که می آید امید، آرامش، اطمینان و امنیت و شجاعت از ما گرفته می شود.

اما اگر در چنین وضعیتی گرفتار شدیم،  تکلیف چیست؟ آیا باید با همین وضع ادامه دهیم و سرهر مساله ای که اقتدار خود را از دست داده ایم در کنترل شیطان باشیم؟ یا اینکه موقت از شرایط فرار کنیم...
باید گفت ما بعنوان فرزندان خداوند با قدرت نام مسیح، می توانیم بایستیم و در برابر آن مقاومت کنیم . اولین چیزی که برای شروع این جنگ روحانی باید بدانیم این است که جنگ ما با انسانها نیست( افسسیان6: 12) و احتیاج به سلاح روحانی داریم (افسسیان6: 13-18) وبا سلاح انسانی کاری از پیش نمی بریم.

تعداد افرادی هستند که عقیده دارند داشتن ترس باعث می شود که از انجام کارهایی برحذر باشیم ولی  دلیلی برای انجام ندادن بر مبنی ترس نیست اگر ما رابطه صمیمی و نزدیک با خداوند داشته باشیم احتیاج نیست که ترسی وجود داشته باشد که کارهایی انجام ندهیم.در این مواقع ما از هر آنچه بیشتر می ترسیم همان خودِ ترس است.

هیچ گاه در جنگ روحانی فرار نکنید وبدانید که در این مبارزه به قدرت نام مسیح پیروز هستید. همیشه برای خود در دعا باشیم که هیچگاه به دلیل مسایل دنیوی ترس به دل خود راه ندهیم. در دعا از خداوند بخواهیم که به کمک روح القدس هیچگاه جایگاه خود را بعنوان فرزند خداوند، مثل ایلیا از دست ندهیم . اجازه ندهیم شریعت و باید و نباید ها این موهبت را از ما بگیرد. محکم بایستیم و دعا کنیم.
آمین
ارسال شده توسط enayatalloh shahsavary
با ایمیل ارسال کنید
این را در وبلاگ بنویسید!
‏در Twitter به اشتراک بگذارید
‏در Facebook به اشتراک بگذارید
‏اشتراک‌گذاری در Pinterest

برچسب‌ها: مقالات

پیام قدیمی تر صفحهٔ اصلی
اشتراک در: نظرات پیام (Atom)
هدف از این وبلاگ عمل کردن طبق کلام است که می فرماید:

"چراغ را روشن نمی کنند تا آنرا زیرکاسه بگذارند، بلکه روی چراغدان ، تا کسانیکه در خانه هستند از نورش استفاده کنند. پس نور خود را پنهان مسازید ، بلکه بگذارید بر مردم بتابد ، تا کارهای نیک شما را دیده و پدر آسمانی تان را تمجید کنند"
enayatollah shasavary






▼ 

۱۳۹۴ مرداد ۱۸, یکشنبه

چگونه در خدا عوض شویم





2015  august      

چگونه در خدا عوض شویم؟



نوشته شده توسط: عنایت اله شهسواری


ما انسانها در زندگی همیشه با مشکلاتی دست به گریبان هستیم که معمولا دنیوی هستند. این موضوع برای همه یکنواخت صدق می کند.  اما اکثر کسانیکه ایمان مسیحی دارند با این تفکر که بعد از پذیرفتن مسیحیت خدا باید مشکلات آنان را حل کند با اولین بحران دچار وحشت و تردید می شوند و زبان به شکوه می گشایند که عیسی مسیح هیچ تفاوتی با خدای قبلی من ندارد.

 عده زیادی با انگیزه های متفاوت به عیسی مسیح بله می گویند ولی امروزه بیشتر ایمانداران نمی دانند که خدا چه نقشه ای برای انسان ها داشت و به چه علت کلمه لباس جسم پوشید و بین آدمیان آمد.ایمانداران با بشارتها و موعظه های اشتباه که در ابتدای ایمان آوردن می شنوند، توقع دارند خدا همه کارهای زندگی آنها را انجام دهد.

به نظر شما نقشه و پِلن خدا اینقدر ضعیف بود که او یگانه فرزندش را برای پرداخت فدیه گناهان ما بفرستد، ما نجات را بگیریم و سپس خدا خدمتکار زندگی ما باشد؟
نقش ما در این میان چیست؟ ما قرار است برای خدا چه کنیم؟ به این سوال در( متی3:3) جواب داده شده است. یحیی می گفت " راه را برای خدا هموار سازید" ما مهیا کننده مسیر برای خداوند هستیم نه خدا خادم همیشگی ما.

در هیچ جای کتاب مقدس آیه ای نداریم که وعده داده باشد بعد از ایمان به عیسی مسیح مشکلات شما توسط خدا حل می شود بلکه زندگی مردان و زنانی را می بینیم که بعد از نجات، با ماندن در مسیح و کاری که خدا با آنان و زندگی هایشان می کند، چنان تغییر می کنند که گویی انسان دیگری هستند. در کلام می بینیم که عیسی به صراحت از سختی ها سخن می گوید:" بدین چیزها به شما تکلم کردم تا در من سلامتی داشته باشید . در جهان برا ی شما زحمت خواهد شد ولی خاطرجمع دارید که من بر جهان غالب شده ام."( یوحنا16: 33)‬

هنگامیکه به عنوان برگزیدگان به مسیح بله می گویم باید زیر دست خدا آموزش بگیریم زیرا ما وقتی وارد این رابطه جدید می شویم در ورطه آزمایش و بیابانهای زندگی قرار می گیریم اگر آموزش درست و شناخت هویتی از خود نداشته باشیم که چرا ایمان آوردیم دچار شک و تردید می شویم.

هنگامیکه عیسی وارد زندگی هایمان می شود، شروع به ساییدن روح و افکارِ ما می کند. او با جسم کار ندارد او دیدگاه ما را عوض می کند تا بتوانیم مشکلات خود را حل کنیم در مسیر این راه خیلی چیزها را ازما می گیرد و در عوض چیزهایی نیز خواهد بخشید . همانند داستان زندگی یعقوب در عهدعتیق.

زندگی یعقوب سراسر تزویر و حیله گری بود، اما از آنجایی که قلب یعقوب با خدا بود، در مدت بیست سال، خداوند بر روح و فکر او کار کرد تا به یک مردخدا تبدیل شود. در مدت این بیست سال، یعقوب زیر دست لابان فروتن شد، ثروت خود را در ملاقات با عیسو از دست داد، از مکرو حیله خالی گشت تا اینکه خدا نام او را از یعقوب (حیله گر) به اسرائیل یعنی(برکت یافته) تغییر داد. این تغییر در یعقوب زمانی مشخص می شود که عشق خود راحیل را از دست می دهد و نوزاد به دنیا آمده را که راحیل (بن اونی) یعنی( فرزندغم) نام نهاده بود به (بنیامین) یعنی( فرزند برکت) تغییر می دهد . در طول آن بیست سال خدا چنان در او کار کرده بود که غم به این بزرگی را حامل برکتی از سوی خدا می دانست.

ما باید دیدگاه خود را نسبت به مسایل عوض کنیم . باور داشته باشیم که مشکل همیشه هست (رومیان8: 35) ولی خداوند ما را دوست دارد وهمیشه برنامه هایی برای ما دارد فقط باید اجازه دهیم که روی زندگی های ما کار کند( یوشع3: 1-17) این آیه از کتاب مقدس، به ما یادآوری می کند که مشکلات هست ولی وقتی به خدا توجه کرده وبه او اعتماد می کنی آن اتفاق خوب خواهد افتاد هرچند که بُعد انسانی ما دچار لغزش شود ولی خدا به هیچ عنوان از وعده خود برنمی گردد. در تمام سختی ها و ناراحتی ها پیروزی خداوند با ما می باشد.

با شروع باور جدید در زندگی همه برکات یکباره به دست نمی آید بلکه ایمانداردر مدت صیقل روح وفکر به مرحله تضاد و تاخیر می رسد.
امروزه زندگی ایمانداران پراز اصل تضاد است. اکثرا با قبول مسیحیت به عنوان اینکه بیشتر مشکلاتشان خودبخود حل گردد بعد از ورود به این باور جدید به اصل تضاد میرسند و واردتجربه جدید می شوند، اینجاست که افکار عوض می شود و با تاخیرهایی که پیش می آید سازندگی ایماندار انجام می شود. اگر ایماندار درگیر افکار انسانی باشد بیشترین اشتباهات درهمین زمان اتفاق می افتد. خدا در اصل تاخیر همه وابستگی های دنیوی، مالی، احساسی، نفسانی و شهوتی را از او جدا می کند. زیرا اینان احساسات فریبنده ای هستند که مانع رشد روحانی و غلبه ایماندار میشوند. خدا در این اصل همه منیت ها و خود محوری ها را از ایماندار می گیرد و در مقابل انسانی قوی با ایمانی مستحکم می سازد. گاهی ممکن است سالها زمان ببرد تا کسی این مراحل را پشت سرگذارد.

بعد از این اتفاقات که شخص از عادتها و خصلتهای گذشته جدا شد، انسان جدیدی می شود.( دوم قرنتیان5: 17) این تنها کافی نیست که دین خود را عوض کند. کسیکه از مذهب به مسیحیت روی می آورد تازه صفر می شود و باید با آموزش در باور جدید رشد کند. خدا انسان را ابتدا بیدار می کند، شناخت می دهد، داخل تجربیات و شرایط متفاوت می کند تا اوتغییر کند و انسان جدید در تولد جدید باشد.

مشکلات زندگی، همان بیابانی است که با تمام سختی هایش خدا نیز آنجا حضور دارد و می خواهد اعتماد فرزندانش را ببیند. او همیشه زودتر از ما حرکت می کند و با وجود مشکلات وحشتناک نیز هیچگاه فرزندان خود را ترک نمی کند. در همین بیابانهای زندگی است که ایماندار تبدیل می شود نه در کلاسهای متفاوت. خدا می خواهد که او در مسیر این بیابان یک انسان تبدیل شده بیرون بیاید.

این را به یاد داشته باشید در پس تمام مشکلات کسی هست که شما را کمک کند که از مشکل بیرون بیایید . فراموش نکنید که کمک کردن با حل کردن کامل تفاوت دارد. از سختی های زندگی فرار نکنید بلکه با آنان روبرو شوید .به طرف عیسی برگردید وبه او اجازه دهید تغییرات را در شما و زندگی و افکارتان چنان انجام دهد که در نام او و سایه او، قادر انجام به هر کاری باشید.

او خدای دیروز ، امروز و فردا نیز خواهد بود.






ارسال شده توسط   ENAYAT SHAHSAVARY
"چراغ را روشن نمی کنند تا آنرا زیرکاسه بگذارند، بلکه روی چراغدان ، تا کسانیکه در خانه هستند از نورش استفاده کنند. پس نور خود را پنهان مسازید ، بلکه بگذارید بر مردم بتابد ، تا کارهای نیک شما را دیده و پدر آسمانی تان را تمجید کنند"


مشاهده نمایه کامل من

۱۳۹۴ تیر ۲۶, جمعه

اهمییت و مفهوم تعمید اب

مسیحیت راهی برای نجات
FRI 17 JUL
F
ا






 اهمیت تعمید
تعمید در نظر خداوندگارِ ما عیسی مسیح چنان اهمیت داشت که آن را در فرمانش به رسولان که به «مأموریت بزرگ» معروف است، گنجانید. او فرمود: «تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است. پس بروید و همۀ قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر، پسر و روح‌القدس تعمید دهید و به آنان تعلیم دهید که هر آنچه به شما فرمان داده‌ام، به‌جا آورند.» (متی ۲۸:‏۱۸-‏۲۰، ترجمۀ هزارۀ نو). به این ترتیب، فرمان مسیح شامل سه نکته است: شاگرد ساختن؛ تعمید دادن و تعلیم دادن. هر سۀ این نکات به یک اندازه اهمیت دارند. به بیانی دیگر، تعمید دادن به‌اندازۀ شاگرد ساختن و تعلیم دادن مهم است.

اما چرا تعمید اینچنین مهم است؟ پاسخ آن را در مرقس ۱۶‏:۱۵-‏‏۱۶ می‌یابیم. مسیح پیش از صعودش به آسمان، به رسولان فرمود: «به سرتاسر جهان بروید و خبر خوش را به همۀ خلایق موعظه کنید. هر که ایمان آوَرَد و تعمید گیرد، نجات خواهد یافت. اما هر که ایمان نیاوَرَد، محکوم خواهد شد.» طبق این آیات، تعمید در فرایند نجات نقش دارد. شرط نجات، همانا ایمان آوردن و تعمید گرفتن است.
در روز پنطیکاست، وقتی مردم با شنیدن سخنان پطرس رسول، دلریش گشتند و از او پرسیدند که چه باید بکنند، پطرس به ایشان اینچنین فرمود: «توبه کنید و هر یک از شما به نام عیسی مسیح برای آمرزش گناهان خود تعمید گیرید که عطای روح‌القدس را خواهید یافت.» (اعمال ۲:‏۳۸). راه حلی که پطرس رسول پیش پای مشتاقان می‌گذارد، شامل دو حکم است: توبه کردن و تعمید گرفتن. تازه در اینجا، تعمید راهی است برای آمرزش گناهان.
به این ترتیب، مشاهده می‌کنیم که تعمید اولاً فقط نشانه‌ای ظاهری و بی‌مفهوم نیست، و ثانیاً اختیاری نیست، زیرا بر اساس معنی روشن این آیات، در فرایند نجات شخص دخیل است.

مفهوم تعمید
مفهوم تعمید را پولس رسول در رسالۀ خود به رومیان تشریح کرده، می‌فرماید: «آیا نمی‌دانید همۀ ما که در مسیحْ عیسی تعمید یافتیم، در مرگ او تعمید یافتیم؟ پس با تعمید یافتن در مرگ، با او دفن شدیم تا همان‌گونه که مسیح به‌وسیلۀ جلال پدر، از مردگان برخیزانیده شد، ما نیز در زندگی نوینی گام برداریم.» (رومیان ۶:‏۳-‏۴). طبق این آیات، تعمید به معنی مردن با مسیح، دفن شدن با او، و برخاستن با او برای زندگی نوین می‌باشد. مردن با مسیح و زنده شدن با او، در تعمید صورت می‌گیرد، نه در چیز دیگری.
پولس رسول همین مفهوم را در جای دیگر نیز مطرح ساخته، می‌فرماید: «و در تعمید، با او مدفون گشتید و با ایمان به قدرت خدا که مسیح را از مردگان برخیزانید، با او زنده شدید.» (کولسیان ۲:‏۱۲).
آیۀ دیگری نیز هست که نقش غسل تعمید را در نجات و تولد تازه نشان می‌دهد. می‌فرماید: «ما را نه به‌سبب کارهای نیکویی که کرده بودیم، بلکه از رحمت خویش نجات بخشید، به غسل تولد تازه و نو شدنی که از روح‌القدس است.» (تیتوس ۳:‏۵). طبق نظر پدران کلیسا، این غسل به همان تعمید اشاره دارد.
اما آیه‌ای که به شکلی بسیار روشن و مشخص، به نقش تعمید در نجات اشاره می‌کند، در رسالۀ اول پطرس یافت می‌شود. پطرس رسول به‌هنگام بحث در بارۀ طوفان نوح و با اشارۀ به آبهای این طوفان، می‌فرماید: «و آن آبْ نمونۀ تعمیدی است که اکنون نیز شما را نجات می‌بخشد، تعمیدی که نه زدودنِ آلودگی تن، بلکه تعهدِ وجدانی پاک است به خدا. این تعمید به‌واسطۀ رستاخیز عیسی مسیح شما را نجات می‌بخشد.» (اول پطرس ۳:‏۲۱). طبق این آیه، مشاهده می‌کنیم که تعمید در فرایند نجات عمل می‌کند و بسیار ضروری است.
آنچه در تمام آیات فوق مشخص است، این است که در هیچ‌یک گفته نشده که تعمید یک نماد یا سمبول ظاهری است، سمبولی بدون هیچ اثری. آنچه مشخص است، این است که تعمید یک نشانۀ «اثربخش» است. یعنی اینکه خدا چنین مقرر فرموده که فیض نجات‌بخش خود را از طریق این عمل ظاهری به نوایمان منتقل سازد. بهترین توضیح این امر را در شفای نعمان، سردار سوری، مشاهده می‌کنیم. نعمان مبتلا به بَرَص بود. چون نزد الیشع آمد، الیشع به او گفت که هفت بار در رود اردن غسل بگیرد که شفا خواهد یافت. ماجرا را از فصل پنجم کتاب دوم پادشاهان می‌توانید بخوانید. شرط شفای نعمان همانا غسل گرفتن در رود اردن بود، نه هیچ راه دیگری. خدا مقرر فرموده بود که شفا را از طریق این عمل سمبولیک یا نمادین به نعمان عطا فرماید. در مسیحیت نیز تعمید همین نقش را دارد. تعمید که عملی نمادین است، وسیلۀ انتقال فیض نجات‌بخش خدا می‌باشد. نظر پدران کلیسا همواره چنین بوده، و امروزه نیز نظر کلیساهای ارتودکس، کاتولیک، انگلیکن، پرزبیتری، لوتری و متودیست همین است.

روش تعمید
در خصوص روش تعمید، باید به دو نکته اشاره کنیم. نخست فرمولی است که به‌هنگام تعمید بیان می‌شود، و دوم، چگونگی اجرای عملی تعمید است، یعنی اینکه آیا شخص باید در آب غوطه‌ور شود یا ریختن آب بر سر او کافی است.
در خصوص فرمول تعمید، باید گفت که کلیسا از همان آغاز، از فرمول تثلیثی استفاده کرده است. یعنی اینکه تعمید «به نام پدر، پسر و روح‌القدس» صورت می‌گیرد. این امر به‌طور روشن در انجیل متی ۲۸:‏۱۹ از سوی خداوندگار ما، عیسی مسیح، مقرر شده است که فرمود: «پس بروید و همۀ قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر، پسر و روح‌القدس تعمید دهید.»
همانطور که گفتیم، کلیسا نیز از همان آغاز، از همین فرمول استفاده می‌کرده است. نوشته‌های پدران کلیسا نیز گواه بر این امر است. شاید یکی از قدیمی‌ترین آثار پدران کلیسا، کتابچه‌ای باشد به نام «دیداخه» یا «تعالیم دوازده رسول». این کتاب کوچک را شخصی ناشناس در اواخر قرن اول یا اوائل قرن دوم نوشته است و به فارسی نیز ترجمه شده است. در واقع، این کتابچه شاید در اواخر حیات یوحنای رسول نوشته شده باشد. وقتی در اواخر قرن چهارم، شورای پدران کلیسا اقدام به تثبیت کتب الهامی عهدجدید کرد، این کتابچه نیز نزدیک بود جزو کتب عهدجدید قرار گیرد، اما فقط به این دلیل که نویسنده‌اش ناشناس بود، این امر صورت نگرفت. همین امر گواه بر رواج این کتاب کوچک و اهمیت آن است. در این کتاب قدیمی نیز به‌روشنی ذکر شده که تعمید باید به نام تثلیث صورت گیرد.
اما در اواسط قرن بیستم، فرقۀ جدیدی به‌وجود آمد به نام «یگانه‌باوران» یا «فقط عیسی» که می‌گویند تعمید باید فقط «به نام عیسی» انجام شود، زیرا در کتاب اعمال رسولان آمده که رسولان، افراد را «به نام عیسی» تعمید می‌دادند. پاسخ به این ادعا را در مقالۀ دیگری در بارۀ شناخت این فرقه خواهیم داد، و خوانندگان عزیز را به مطالعۀ آن دعوت می‌کنیم. اما در اینجا کافی است بگوییم که منطور از «تعمید به نام عیسی» در کتاب اعمال رسولان، متمایز ساختن تعمید مسیحی از تعمید یحیی است، نه چیز دیگری.
اما در خصوص نکتۀ دوم، یعنی روش اجرای تعمید، باید بگوییم که در روزگار مسیح، افراد در آب فراوان فرو برده می‌شدند. این الگویی است که عهدجدید به ما ارائه می‌دهد. نکته‌ای که در اینجا باید متذکر شویم، این است که تعمید دادن و تعمید گرفتن یک «حکم صریح» است. تعمید امری اختیاری نیست. اما متأسفانه در عهدجدید، نحوۀ اجرای تعمید «حکم» نشده است، بلکه فقط الگویی داده شده است. سؤالی که پیش می‌آید، این است که اگر در جایی آبِ فراوان موجود نباشد، تکلیف چیست؟ برای مثال، آن سه هزار نفری که در روز پنطیکاست ایمان آوردند و به ایشان «حکم» شد که برای آمرزش گناهان تعمید بگیرند (اعمال ۲:‏۳۸)، در کجا تعمید گرفتند؟ آیا در حوض سیلوحا؟ نمی‌دانیم! فقط می‌دانیم که در اورشلیم و در حوالی آن، رودخانه‌ای وجود نداشت. نمونۀ دیگر، تعمید زندانبان فیلیپی و اعضای خانواده‌اش می‌باشد. کلام خدا می‌فرماید: «در همان ساعت از شب، زندانبان آنها را برداشته، زخمهایشان را شست، و بی‌درنگ او همۀ اهل خانه‌اش تعمید گرفتند.» (اعمال ۱۶:‏۳۳). آیا زندانبان فیلیپی آنقدر ثروتمند بود که در خانۀ خود استخر داشت؟ آیا در آن ساعت شب، پولس و سیلاس که زخمی بودند، ایشان را به رودخانه بردند و تعمید دادند؟ نمی‌دانیم!
اما یک چیز را با قطع و یقین می‌دانیم. آن اینکه از دیرباز در کلیسا مرسوم بود که اگر در جایی آب به‌اندازۀ کافی وجود نداشته باشد، سه بار بر سر داوطلب آب بریزند. این را باز از همان کتاب کوچک «دیداخه» می‌دانیم. در این کتابچه، در باب تعمید می‌گوید: «روش تعمید دادن این‌چنین است. پس از تکرار تمام آنچه گفته شد، ”به نام پسر و پسر و روح‌القدس“ در آب روان فرو ببرید. اگر آبِ روان در دسترس نبود، در آبِ معمولی فرو ببرید. این آب باید تا حد امکان سرد باشد؛ در غیر این صورت، گرم. اگر هیچ‌یک عملی نبود، آنگاه سه بار بر سر شخص آب بریزید، ”به نام پدر و پسر و روح‌القدس“. هم تعمیددهنده و هم تعمیدگیرنده باید پیش از تعمید، روزه بگیرند، همچنین بقیۀ افرادی که می‌توانند؛ اما باید به خودِ داوطلب گفته شود که یک یا دو روز قبل، روزه بگیرد.» به همین دلیل است که بسیاری از کلیساها، هنوز نیز داوطلب را با ریختن آب بر سر او تعمید می‌دهند.

تعمید نوزادان و خردسالان
در عهدجدید مستقیماً به تعمید نوزادان و خردسالان اشاره‌ای نشده است. دلیل این امر واضح است. در دورۀ رسولان، این یهودیانِ بزرگسال بودند که ایمان می‌آوردند که عیسای ناصری همان مسیح موعود است. در نتیجه، فقط به تعمید بزرگسالان اشاره شده است. اما در این خصوص، باید به چند نکته توجه کرد.
اولاً عهدجدید در بستر جامعه‌ای مردسالار نوشته شده است. در چنین جوامعی، هرگاه پدر یک خانواده تغییر دین و مسلک می‌داد، تمام خانواده نیز می‌بایست از او تبعیت کنند. در چنین شرایطی، بعید نیست که در روز پنطیکاست آن سه هزار نفر به‌همراه همسران و فرزندان خود تعمید گرفته باشند. البته، این فقط یک حدس است.
دوم، در کتاب اعمال رسولان به دو نفر اشاره شده که همراه با اهل خانه‌شان تعمید گرفتند. یکی خانمی بود به نام لیدیه (اعمال ۱۶:‏۱۵)، و دیگری همان زندانبان فیلیپی (اعمال ۱۶:‏۳۳). از آنجا که در آن دوره، نه کسی به فکر جلوگیری از بارداری بود و نه وسیله‌ای برای این کار وجود داشت، آیا نمی‌توان تصور کرد که در میان این «اهل خانه»، فرزندان خردسال نیز وجود داشته است؟
سوم، فراموش نکنیم که تا همین صد سال قبل، پیش از آنکه بهداشت و درمان رواج یابد، فرزند زیاد نعمت به‌شمار می‌آمد. علت این بود که اولاً فرزندان به امور خانواده کمک می‌کردند، ثانیاً تعداد زیادی از کودکانی که به دنیا می‌آمدند، در همان سنین پایین، در اثر بیماریهای ساده، از میان می‌رفتند. در نتیجه، همیشه در هر خانواده‌ای، فرزند خردسال نیز وجود داشت. از آنجا که طبق اعتقاد سنتی، تعمید وسیلۀ انتقال فیض خدا به‌حساب می‌آید، خانواده‌ها سریعاً نوزادان را تعمید می‌دادند تا اگر فوت کردند، از فیض خدا محروم نمانند. ما امروز این امور ساده را از یاد می‌بریم و تصور می‌کنیم که در زمان پولس رسول نیز، اشخاصی مانند لیدیه یا زندانبان فیلیپی، صاحب دو یا حداکثر سه فرزند بودند!
ذکر این نکات باعث می‌شود درک کنیم چرا در کلیساهای سنتی، مانند کلیساهای ارتودکس، کاتولیک، لوتری، پرزبیتری، انگلیکن و متودیست، نوزادان و خردسالان را تعمید می‌دهند، گرچه به این امر به‌طور مستقیم در عهدجدید اشاره‌ای نشده


‏در Twitter به اشتراک بگذارید
‏در Facebook به اشتراک بگذارید
‏اشتراک‌گذاری در Pinterest

برچسب‌ها: آموزه های کتاب مقدس,

هدف از این وبلاگ عمل کردن طبق کلام است که می فرماید:

"چراغ را روشن نمی کنند تا آنرا زیرکاسه بگذارند، بلکه روی چراغدان ، تا کسانیکه در خانه هستند از نورش استفاده کنند. پس نور خود را پنهان مسازید ، بلکه بگذارید بر مردم بتابد ، تا کارهای نیک شما را دیده و پدر آسمانی تان را تمجید کنند"

ENAYATOLLAH SHAHSAVARY





۱۳۹۴ تیر ۲۴, چهارشنبه

فوایید کلام خداوند





سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ ه‍.ش.
فواید کلام خدا




چرا ما به کتاب مقدس نیاز داریم؟ اصلاً کتاب مقدس به چه دردی می خورد؟ اینجا خود کتاب مقدس در دوم تیموتاؤس 3: 16-17 به ما می گوید:

" تمامي كتب از الهام خداست و به جهت تعليم و تنبيه و اصلاح و تربيت در عدالت مفيد است، تا مرد خدا كامل و بجهت هر عمل نيكو آراسته بشود. "
اولین چیزی که آیات بالا می گویند این است که کتاب مقدس قطعاً مفید است. حال برای چه مفید است؟ "به جهت تعليم و تنبيه و اصلاح و تربيت در عدالت" . بیایید این فواید را تک به تک بررسی کنیم.

به جهت تعلیم

اولین فایده ای که در دوم تیموتاؤس درباره کلام خدا ذکر شده، تعلیم و یا دکترین است. موضوع تعلیم بسیار مهم است چرا که وقتی صحبت از خدا به میان می آید، معمولاً مردم رسم و رسوم و تعالیمی را پیروی می کنند که از لحاظ جامعه منابع موثقی برای دانسته های مذهبی هستند. از اینرو بسیاری از مردم تعالیم مربوط به خدا را از خادمین، خانواده، مدرسه و ... طلب می کنند. این منابع در صورتی که فقط تعالیم کتاب مقدس را ارائه دهند اشکالی ندارند. اما متأسفانه چنین چیزی معمولاً رخ نمی دهد. چرا که تعالیم آنها اگر چه صادقانه و مذهبی باشند اما اشتباهند. زیرا در توافق با کلام خدا در کتاب مقدس نیستند.
نمونه ای در کتاب مقدس که برای تعلیم استفاده می شود، موضوع نجات است. و جوابی که کتاب مقدس به این موضوع می دهد کاملاً روشن است:
رومیان 10: 9
" زيرا اگر به زبان خود عيسي خداوند را اعتراف كني و در دل خود ايمان آوري كه خدا او را از مردگان برخيزانيد، نجات خواهي يافت. "
همچنین: افسسیان 2: 8-9
" زيرا كه محض فيض نجات يافته ايد، بوسيله ايمان و اين از شما نيست بلكه بخشش خداست، و نه از اعمال تا هيچ كس فخر نكند. "
آیا واضح تر از این می شود بیان کرد که لازمه نجات "ایمان به خداوندی عیسی مسیح و اینکه خداوند او را از مردگان برخیزانید" است و نه اعمال نیکو. حال اگر مدرسه، کشیش و یا خانواده شما چیز دیگری بگویند، کدام را قبول می کنید؟ تعالیم کتاب مقدس یا تعالیم انسان ها؟ حال این انسان ها هرکه می خواهند باشند. من به شخصه تعالیم کتاب مقدس را ترجیح می دهم زیرا تنها کلام خداست "که برای تعلیم مفید است." ( دوم تیموتاؤس 3: 16-17)

برای تنبیه

فایده بعدی که دوم تیموتاؤس 3: 16-17 از کلام خدا بیان می کند این است که کتاب مقدس برای تنبیه و اصلاح مفید است. یعنی کتاب مقدس می تواند به ما نشان دهد که آیا اشتباه می کنیم؟ و اگر اشتباه می کنیم، اشتباه ما در کجاست. بنابراین اگر من ایمان دارم که نجات از طریق اعمال و یا ایمان به علاوه عمل نیکو و یا هر چیز دیگر بجز ایمان به خداوندی عیسی و قیام او از مردگان بدست می آید، پس من نیازمند تنبیه و اصلاح خواهم بود. متن بالا از رومیان 10: 9 باز در اینجا کاربرد دارد. اگر من ایمان نداشته باشم چیزی که این متن می گوید صحیح است، متن با بیان حقیقت مرا اصلاح می کند. بدین ترتیب همین یک آیه در متن به من تعلیم می دهد و مرا تنبیه و اصلاح می کند. نمونه ای دیگر را در افسسیان 4: 31 می یابیم:
افسسیان 4: 31
" و هر قسم تلخی و غیظ و خشم و فریاد و بدگویی و خباثت را از خود دور کنید، "
اگر من تلخ و عصبانی و ... هستم، کتاب مقدس به من می گوید که اشتباه می کنم. می دانید چرا می گویم اشتباه می کنم؟ نه بخاطر اینکه جامعه یا نظام اخلاقی دنیا این را اشتباه می داند بلکه به این دلیل که کلام خدا آنرا اشتباه قلمداد می کند. برای تشخیص خوبی و بدی نیازی به فراگرفتن و پیروی از نظام اخلاقی دنیا نیست. برای این کار باید کلام خدا را بدانید و پیروی کنید.

برای تربیت

سومین چیزی که در دوم تیموتاؤس به عنوان فایده کلام خدا ذکر شده، تربیت و تأدیب است.همیشه تأدیب مکمل تنبیه است. ما بوسیله تنبیه متوجه می شویم که اشتباهمان کجاست. و توسط تأدیب می فهمیم که راه صحیح کدام است. در مورد افسسیان 4: 31 که در بالا بررسی کردیم، تنها مطالعه یک آیه بعد از آن کافی است تا پس از تنبیه، تأدیب را دریابیم. بنابراین افسسیان 4: 32 می گوید:
افسسیان 4: 32
" و با يكديگر مهربان باشيد و رحيم و همديگر را عفو نماييد چنانكه خدا در مسيح شما را هم آمرزيده است. "
تمام این فواید کلام خدا یعنی تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت باعث می شوند که کلام خدا در عدالت مفید باشد و یا در اصل یونانی آیه می خوانیم، برای پرورش عدالت باشد.
تا مرد خدا کامل و به جهت هر عمل نیکو آراسته شود
دلیل اینکه خدا کتاب مقدس را که برای این همه چیز مفید است، فرستاد این است که "مرد خدا کامل شود"، یعنی بدون انجام چیز هایی که کلام خدا می گوید نمی توانید کامل باشید.
همچنین آیات دوم تیموتاؤس 3: 16-17 می گوید، کتاب مقدس داده شده تا مرد خدا "بجهت هر عمل نیکو آراسته شود". عمل نیکویی که منظور این آیه است آنی نیست که شما برای خدا مهیا کرده اید. برای خدا تنها کار هایی خوب است که "خدا قبل مهیا نمود تا در آنها سلوک نماییم" (افسسیان 2: 10). تا آماده و بجهت هر عمل نیکو آراسته شویم. چیزی که شما نیاز دارید کلام خدا یعنی کتاب مقدس است.



"چراغ را روشن نمی کنند تا آنرا زیرکاسه بگذارند، بلکه روی چراغدان ، تا کسانیکه در خانه هستند از نورش استفاده کنند. پس نور خود را پنهان مسازید ، بلکه بگذارید بر مردم بتابد ، تا کارهای نیک شما را دیده و پدر آسمانی تان را تمجید کنن

















.
.

...


ا

ا






 

۱۳۹۴ تیر ۱۶, سه‌شنبه




رد پای اندیشه های مسیحایی در شعر و عرفان ایران زمین.در گذشته زمانی که عارفان  بزرگ چون جلال الدین محمد بلخی (مولوی )عطار و حافظ وسایر بزرگان سرزمین پر گوهر ایران زمین میزیسته اند ،شعر و شاعری رنگ و بوی کاملا مسیحایی داشته،انان بزرگتر از ان بوده اند که در دام مذهب و شریعت گرفتار آیند به همین سبب انان را پیروان طریقت مینامیدند ،علیرغم اینکه بسیاری از فرصت طلبان این اشعار را بعضا به اسلام و قران نسبت میدهند با کمی تامل در زندگی این بزرگان و اشعار انان در خواهید یافت که اندیشه مسیحایی در اشعار آنان به وضوح مشاهده میشود.



۱۳۹۴ خرداد ۳۱, یکشنبه



ما قشقاییان ایران به سبب مانایی تاریخی و پیشینه قدمت دار و قوی خود با آداب و رسوم ملی میهنی خود زنده و پابرجا هستیم. از آنجایی که شادی جز جدایی ناپذیر از فرهنگ غنی قشقایی می باشد مراسم عروسی در میان ما به عنوان یک پدیده فرهنگی و شاد نسل به نسل در ایل جاری است.
سایت موسوم به انقلاب نیوز، جشن عروسی یک زوج از عشایر قشقایی را که در فضای مجازی عکس‌هایی از آن منتشر شد را «فرهنگ منحط غرب در پوشش فرهنگ ایرانی و اسلامی» خواند و دست به تخریب فرهنگ و سنت‌های مردمان قشقایی زد. یک سایت خبری وابسته به جناح‌های تندروی رژیم ایران یک مراسم عروسی ترک‌های قشقایی را «ترویج بی بندوباری و اشاعه فحشا» تعبیر کرد.

یکی از آداب و سنن اصیل در میان عشایر، برگزاری عروسی طبق فرهنگ اصیل بومی است. چندی پیش مراسم عروسی «سجاد» و «محدثه» با اجرای آیین‌های سنتی در روستای رود فاریاب، واقع در شهرستان برازجان بوشهر برگزار شد که تصاویر آن را در بسیاری از خبرگزاری‌ها منتشر گشت.

ولی با این همه برخی سایت‌ها واسته به جناح‌های تندروی اسلامی در ایران این آداب و روسوم کهن عشایر قشقایی را فرهنگ منحط غرب تعبیر کرده‌اند. سایت انقلاب نیوز نوشته که «رقص مختلط زنان، بی بندوباری ، اشاعه فحشا و… از عمده مسائلی است که در تصاویر عروسی این زوج دیده میشود.»

این سایت که خود را بخشی از فعالیت رسانه ای جبهه فرهنگی خبری انقلاب اسلامی معرفی می‌کند؛ در ادامه می‌نویسد: «غرب زدگی و گسترش فرهنگ منحط غرب به اسم تمدن و فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی مدتهاست که به یک راهبرد اساسی دشمنان تبدیل شده است و برخی عناصر خودفروخته در داخل درصدد هستند تا این پروژه دشمنان را اجرا کنند.»
این در حالی است که عروسی زوج قشقایی به صوت کاملا سنتی برگزار گردیده است و زنان مردان از آرایش و پوشش اصیل سنتی خود استفاده کرده‌اند.
توسط :عنایت اله شهسواری