۱۳۹۴ تیر ۲۶, جمعه

اهمییت و مفهوم تعمید اب

مسیحیت راهی برای نجات
FRI 17 JUL
F
ا






 اهمیت تعمید
تعمید در نظر خداوندگارِ ما عیسی مسیح چنان اهمیت داشت که آن را در فرمانش به رسولان که به «مأموریت بزرگ» معروف است، گنجانید. او فرمود: «تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است. پس بروید و همۀ قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر، پسر و روح‌القدس تعمید دهید و به آنان تعلیم دهید که هر آنچه به شما فرمان داده‌ام، به‌جا آورند.» (متی ۲۸:‏۱۸-‏۲۰، ترجمۀ هزارۀ نو). به این ترتیب، فرمان مسیح شامل سه نکته است: شاگرد ساختن؛ تعمید دادن و تعلیم دادن. هر سۀ این نکات به یک اندازه اهمیت دارند. به بیانی دیگر، تعمید دادن به‌اندازۀ شاگرد ساختن و تعلیم دادن مهم است.

اما چرا تعمید اینچنین مهم است؟ پاسخ آن را در مرقس ۱۶‏:۱۵-‏‏۱۶ می‌یابیم. مسیح پیش از صعودش به آسمان، به رسولان فرمود: «به سرتاسر جهان بروید و خبر خوش را به همۀ خلایق موعظه کنید. هر که ایمان آوَرَد و تعمید گیرد، نجات خواهد یافت. اما هر که ایمان نیاوَرَد، محکوم خواهد شد.» طبق این آیات، تعمید در فرایند نجات نقش دارد. شرط نجات، همانا ایمان آوردن و تعمید گرفتن است.
در روز پنطیکاست، وقتی مردم با شنیدن سخنان پطرس رسول، دلریش گشتند و از او پرسیدند که چه باید بکنند، پطرس به ایشان اینچنین فرمود: «توبه کنید و هر یک از شما به نام عیسی مسیح برای آمرزش گناهان خود تعمید گیرید که عطای روح‌القدس را خواهید یافت.» (اعمال ۲:‏۳۸). راه حلی که پطرس رسول پیش پای مشتاقان می‌گذارد، شامل دو حکم است: توبه کردن و تعمید گرفتن. تازه در اینجا، تعمید راهی است برای آمرزش گناهان.
به این ترتیب، مشاهده می‌کنیم که تعمید اولاً فقط نشانه‌ای ظاهری و بی‌مفهوم نیست، و ثانیاً اختیاری نیست، زیرا بر اساس معنی روشن این آیات، در فرایند نجات شخص دخیل است.

مفهوم تعمید
مفهوم تعمید را پولس رسول در رسالۀ خود به رومیان تشریح کرده، می‌فرماید: «آیا نمی‌دانید همۀ ما که در مسیحْ عیسی تعمید یافتیم، در مرگ او تعمید یافتیم؟ پس با تعمید یافتن در مرگ، با او دفن شدیم تا همان‌گونه که مسیح به‌وسیلۀ جلال پدر، از مردگان برخیزانیده شد، ما نیز در زندگی نوینی گام برداریم.» (رومیان ۶:‏۳-‏۴). طبق این آیات، تعمید به معنی مردن با مسیح، دفن شدن با او، و برخاستن با او برای زندگی نوین می‌باشد. مردن با مسیح و زنده شدن با او، در تعمید صورت می‌گیرد، نه در چیز دیگری.
پولس رسول همین مفهوم را در جای دیگر نیز مطرح ساخته، می‌فرماید: «و در تعمید، با او مدفون گشتید و با ایمان به قدرت خدا که مسیح را از مردگان برخیزانید، با او زنده شدید.» (کولسیان ۲:‏۱۲).
آیۀ دیگری نیز هست که نقش غسل تعمید را در نجات و تولد تازه نشان می‌دهد. می‌فرماید: «ما را نه به‌سبب کارهای نیکویی که کرده بودیم، بلکه از رحمت خویش نجات بخشید، به غسل تولد تازه و نو شدنی که از روح‌القدس است.» (تیتوس ۳:‏۵). طبق نظر پدران کلیسا، این غسل به همان تعمید اشاره دارد.
اما آیه‌ای که به شکلی بسیار روشن و مشخص، به نقش تعمید در نجات اشاره می‌کند، در رسالۀ اول پطرس یافت می‌شود. پطرس رسول به‌هنگام بحث در بارۀ طوفان نوح و با اشارۀ به آبهای این طوفان، می‌فرماید: «و آن آبْ نمونۀ تعمیدی است که اکنون نیز شما را نجات می‌بخشد، تعمیدی که نه زدودنِ آلودگی تن، بلکه تعهدِ وجدانی پاک است به خدا. این تعمید به‌واسطۀ رستاخیز عیسی مسیح شما را نجات می‌بخشد.» (اول پطرس ۳:‏۲۱). طبق این آیه، مشاهده می‌کنیم که تعمید در فرایند نجات عمل می‌کند و بسیار ضروری است.
آنچه در تمام آیات فوق مشخص است، این است که در هیچ‌یک گفته نشده که تعمید یک نماد یا سمبول ظاهری است، سمبولی بدون هیچ اثری. آنچه مشخص است، این است که تعمید یک نشانۀ «اثربخش» است. یعنی اینکه خدا چنین مقرر فرموده که فیض نجات‌بخش خود را از طریق این عمل ظاهری به نوایمان منتقل سازد. بهترین توضیح این امر را در شفای نعمان، سردار سوری، مشاهده می‌کنیم. نعمان مبتلا به بَرَص بود. چون نزد الیشع آمد، الیشع به او گفت که هفت بار در رود اردن غسل بگیرد که شفا خواهد یافت. ماجرا را از فصل پنجم کتاب دوم پادشاهان می‌توانید بخوانید. شرط شفای نعمان همانا غسل گرفتن در رود اردن بود، نه هیچ راه دیگری. خدا مقرر فرموده بود که شفا را از طریق این عمل سمبولیک یا نمادین به نعمان عطا فرماید. در مسیحیت نیز تعمید همین نقش را دارد. تعمید که عملی نمادین است، وسیلۀ انتقال فیض نجات‌بخش خدا می‌باشد. نظر پدران کلیسا همواره چنین بوده، و امروزه نیز نظر کلیساهای ارتودکس، کاتولیک، انگلیکن، پرزبیتری، لوتری و متودیست همین است.

روش تعمید
در خصوص روش تعمید، باید به دو نکته اشاره کنیم. نخست فرمولی است که به‌هنگام تعمید بیان می‌شود، و دوم، چگونگی اجرای عملی تعمید است، یعنی اینکه آیا شخص باید در آب غوطه‌ور شود یا ریختن آب بر سر او کافی است.
در خصوص فرمول تعمید، باید گفت که کلیسا از همان آغاز، از فرمول تثلیثی استفاده کرده است. یعنی اینکه تعمید «به نام پدر، پسر و روح‌القدس» صورت می‌گیرد. این امر به‌طور روشن در انجیل متی ۲۸:‏۱۹ از سوی خداوندگار ما، عیسی مسیح، مقرر شده است که فرمود: «پس بروید و همۀ قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر، پسر و روح‌القدس تعمید دهید.»
همانطور که گفتیم، کلیسا نیز از همان آغاز، از همین فرمول استفاده می‌کرده است. نوشته‌های پدران کلیسا نیز گواه بر این امر است. شاید یکی از قدیمی‌ترین آثار پدران کلیسا، کتابچه‌ای باشد به نام «دیداخه» یا «تعالیم دوازده رسول». این کتاب کوچک را شخصی ناشناس در اواخر قرن اول یا اوائل قرن دوم نوشته است و به فارسی نیز ترجمه شده است. در واقع، این کتابچه شاید در اواخر حیات یوحنای رسول نوشته شده باشد. وقتی در اواخر قرن چهارم، شورای پدران کلیسا اقدام به تثبیت کتب الهامی عهدجدید کرد، این کتابچه نیز نزدیک بود جزو کتب عهدجدید قرار گیرد، اما فقط به این دلیل که نویسنده‌اش ناشناس بود، این امر صورت نگرفت. همین امر گواه بر رواج این کتاب کوچک و اهمیت آن است. در این کتاب قدیمی نیز به‌روشنی ذکر شده که تعمید باید به نام تثلیث صورت گیرد.
اما در اواسط قرن بیستم، فرقۀ جدیدی به‌وجود آمد به نام «یگانه‌باوران» یا «فقط عیسی» که می‌گویند تعمید باید فقط «به نام عیسی» انجام شود، زیرا در کتاب اعمال رسولان آمده که رسولان، افراد را «به نام عیسی» تعمید می‌دادند. پاسخ به این ادعا را در مقالۀ دیگری در بارۀ شناخت این فرقه خواهیم داد، و خوانندگان عزیز را به مطالعۀ آن دعوت می‌کنیم. اما در اینجا کافی است بگوییم که منطور از «تعمید به نام عیسی» در کتاب اعمال رسولان، متمایز ساختن تعمید مسیحی از تعمید یحیی است، نه چیز دیگری.
اما در خصوص نکتۀ دوم، یعنی روش اجرای تعمید، باید بگوییم که در روزگار مسیح، افراد در آب فراوان فرو برده می‌شدند. این الگویی است که عهدجدید به ما ارائه می‌دهد. نکته‌ای که در اینجا باید متذکر شویم، این است که تعمید دادن و تعمید گرفتن یک «حکم صریح» است. تعمید امری اختیاری نیست. اما متأسفانه در عهدجدید، نحوۀ اجرای تعمید «حکم» نشده است، بلکه فقط الگویی داده شده است. سؤالی که پیش می‌آید، این است که اگر در جایی آبِ فراوان موجود نباشد، تکلیف چیست؟ برای مثال، آن سه هزار نفری که در روز پنطیکاست ایمان آوردند و به ایشان «حکم» شد که برای آمرزش گناهان تعمید بگیرند (اعمال ۲:‏۳۸)، در کجا تعمید گرفتند؟ آیا در حوض سیلوحا؟ نمی‌دانیم! فقط می‌دانیم که در اورشلیم و در حوالی آن، رودخانه‌ای وجود نداشت. نمونۀ دیگر، تعمید زندانبان فیلیپی و اعضای خانواده‌اش می‌باشد. کلام خدا می‌فرماید: «در همان ساعت از شب، زندانبان آنها را برداشته، زخمهایشان را شست، و بی‌درنگ او همۀ اهل خانه‌اش تعمید گرفتند.» (اعمال ۱۶:‏۳۳). آیا زندانبان فیلیپی آنقدر ثروتمند بود که در خانۀ خود استخر داشت؟ آیا در آن ساعت شب، پولس و سیلاس که زخمی بودند، ایشان را به رودخانه بردند و تعمید دادند؟ نمی‌دانیم!
اما یک چیز را با قطع و یقین می‌دانیم. آن اینکه از دیرباز در کلیسا مرسوم بود که اگر در جایی آب به‌اندازۀ کافی وجود نداشته باشد، سه بار بر سر داوطلب آب بریزند. این را باز از همان کتاب کوچک «دیداخه» می‌دانیم. در این کتابچه، در باب تعمید می‌گوید: «روش تعمید دادن این‌چنین است. پس از تکرار تمام آنچه گفته شد، ”به نام پسر و پسر و روح‌القدس“ در آب روان فرو ببرید. اگر آبِ روان در دسترس نبود، در آبِ معمولی فرو ببرید. این آب باید تا حد امکان سرد باشد؛ در غیر این صورت، گرم. اگر هیچ‌یک عملی نبود، آنگاه سه بار بر سر شخص آب بریزید، ”به نام پدر و پسر و روح‌القدس“. هم تعمیددهنده و هم تعمیدگیرنده باید پیش از تعمید، روزه بگیرند، همچنین بقیۀ افرادی که می‌توانند؛ اما باید به خودِ داوطلب گفته شود که یک یا دو روز قبل، روزه بگیرد.» به همین دلیل است که بسیاری از کلیساها، هنوز نیز داوطلب را با ریختن آب بر سر او تعمید می‌دهند.

تعمید نوزادان و خردسالان
در عهدجدید مستقیماً به تعمید نوزادان و خردسالان اشاره‌ای نشده است. دلیل این امر واضح است. در دورۀ رسولان، این یهودیانِ بزرگسال بودند که ایمان می‌آوردند که عیسای ناصری همان مسیح موعود است. در نتیجه، فقط به تعمید بزرگسالان اشاره شده است. اما در این خصوص، باید به چند نکته توجه کرد.
اولاً عهدجدید در بستر جامعه‌ای مردسالار نوشته شده است. در چنین جوامعی، هرگاه پدر یک خانواده تغییر دین و مسلک می‌داد، تمام خانواده نیز می‌بایست از او تبعیت کنند. در چنین شرایطی، بعید نیست که در روز پنطیکاست آن سه هزار نفر به‌همراه همسران و فرزندان خود تعمید گرفته باشند. البته، این فقط یک حدس است.
دوم، در کتاب اعمال رسولان به دو نفر اشاره شده که همراه با اهل خانه‌شان تعمید گرفتند. یکی خانمی بود به نام لیدیه (اعمال ۱۶:‏۱۵)، و دیگری همان زندانبان فیلیپی (اعمال ۱۶:‏۳۳). از آنجا که در آن دوره، نه کسی به فکر جلوگیری از بارداری بود و نه وسیله‌ای برای این کار وجود داشت، آیا نمی‌توان تصور کرد که در میان این «اهل خانه»، فرزندان خردسال نیز وجود داشته است؟
سوم، فراموش نکنیم که تا همین صد سال قبل، پیش از آنکه بهداشت و درمان رواج یابد، فرزند زیاد نعمت به‌شمار می‌آمد. علت این بود که اولاً فرزندان به امور خانواده کمک می‌کردند، ثانیاً تعداد زیادی از کودکانی که به دنیا می‌آمدند، در همان سنین پایین، در اثر بیماریهای ساده، از میان می‌رفتند. در نتیجه، همیشه در هر خانواده‌ای، فرزند خردسال نیز وجود داشت. از آنجا که طبق اعتقاد سنتی، تعمید وسیلۀ انتقال فیض خدا به‌حساب می‌آید، خانواده‌ها سریعاً نوزادان را تعمید می‌دادند تا اگر فوت کردند، از فیض خدا محروم نمانند. ما امروز این امور ساده را از یاد می‌بریم و تصور می‌کنیم که در زمان پولس رسول نیز، اشخاصی مانند لیدیه یا زندانبان فیلیپی، صاحب دو یا حداکثر سه فرزند بودند!
ذکر این نکات باعث می‌شود درک کنیم چرا در کلیساهای سنتی، مانند کلیساهای ارتودکس، کاتولیک، لوتری، پرزبیتری، انگلیکن و متودیست، نوزادان و خردسالان را تعمید می‌دهند، گرچه به این امر به‌طور مستقیم در عهدجدید اشاره‌ای نشده


‏در Twitter به اشتراک بگذارید
‏در Facebook به اشتراک بگذارید
‏اشتراک‌گذاری در Pinterest

برچسب‌ها: آموزه های کتاب مقدس,

هدف از این وبلاگ عمل کردن طبق کلام است که می فرماید:

"چراغ را روشن نمی کنند تا آنرا زیرکاسه بگذارند، بلکه روی چراغدان ، تا کسانیکه در خانه هستند از نورش استفاده کنند. پس نور خود را پنهان مسازید ، بلکه بگذارید بر مردم بتابد ، تا کارهای نیک شما را دیده و پدر آسمانی تان را تمجید کنند"

ENAYATOLLAH SHAHSAVARY





۱۳۹۴ تیر ۲۴, چهارشنبه

فوایید کلام خداوند





سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ ه‍.ش.
فواید کلام خدا




چرا ما به کتاب مقدس نیاز داریم؟ اصلاً کتاب مقدس به چه دردی می خورد؟ اینجا خود کتاب مقدس در دوم تیموتاؤس 3: 16-17 به ما می گوید:

" تمامي كتب از الهام خداست و به جهت تعليم و تنبيه و اصلاح و تربيت در عدالت مفيد است، تا مرد خدا كامل و بجهت هر عمل نيكو آراسته بشود. "
اولین چیزی که آیات بالا می گویند این است که کتاب مقدس قطعاً مفید است. حال برای چه مفید است؟ "به جهت تعليم و تنبيه و اصلاح و تربيت در عدالت" . بیایید این فواید را تک به تک بررسی کنیم.

به جهت تعلیم

اولین فایده ای که در دوم تیموتاؤس درباره کلام خدا ذکر شده، تعلیم و یا دکترین است. موضوع تعلیم بسیار مهم است چرا که وقتی صحبت از خدا به میان می آید، معمولاً مردم رسم و رسوم و تعالیمی را پیروی می کنند که از لحاظ جامعه منابع موثقی برای دانسته های مذهبی هستند. از اینرو بسیاری از مردم تعالیم مربوط به خدا را از خادمین، خانواده، مدرسه و ... طلب می کنند. این منابع در صورتی که فقط تعالیم کتاب مقدس را ارائه دهند اشکالی ندارند. اما متأسفانه چنین چیزی معمولاً رخ نمی دهد. چرا که تعالیم آنها اگر چه صادقانه و مذهبی باشند اما اشتباهند. زیرا در توافق با کلام خدا در کتاب مقدس نیستند.
نمونه ای در کتاب مقدس که برای تعلیم استفاده می شود، موضوع نجات است. و جوابی که کتاب مقدس به این موضوع می دهد کاملاً روشن است:
رومیان 10: 9
" زيرا اگر به زبان خود عيسي خداوند را اعتراف كني و در دل خود ايمان آوري كه خدا او را از مردگان برخيزانيد، نجات خواهي يافت. "
همچنین: افسسیان 2: 8-9
" زيرا كه محض فيض نجات يافته ايد، بوسيله ايمان و اين از شما نيست بلكه بخشش خداست، و نه از اعمال تا هيچ كس فخر نكند. "
آیا واضح تر از این می شود بیان کرد که لازمه نجات "ایمان به خداوندی عیسی مسیح و اینکه خداوند او را از مردگان برخیزانید" است و نه اعمال نیکو. حال اگر مدرسه، کشیش و یا خانواده شما چیز دیگری بگویند، کدام را قبول می کنید؟ تعالیم کتاب مقدس یا تعالیم انسان ها؟ حال این انسان ها هرکه می خواهند باشند. من به شخصه تعالیم کتاب مقدس را ترجیح می دهم زیرا تنها کلام خداست "که برای تعلیم مفید است." ( دوم تیموتاؤس 3: 16-17)

برای تنبیه

فایده بعدی که دوم تیموتاؤس 3: 16-17 از کلام خدا بیان می کند این است که کتاب مقدس برای تنبیه و اصلاح مفید است. یعنی کتاب مقدس می تواند به ما نشان دهد که آیا اشتباه می کنیم؟ و اگر اشتباه می کنیم، اشتباه ما در کجاست. بنابراین اگر من ایمان دارم که نجات از طریق اعمال و یا ایمان به علاوه عمل نیکو و یا هر چیز دیگر بجز ایمان به خداوندی عیسی و قیام او از مردگان بدست می آید، پس من نیازمند تنبیه و اصلاح خواهم بود. متن بالا از رومیان 10: 9 باز در اینجا کاربرد دارد. اگر من ایمان نداشته باشم چیزی که این متن می گوید صحیح است، متن با بیان حقیقت مرا اصلاح می کند. بدین ترتیب همین یک آیه در متن به من تعلیم می دهد و مرا تنبیه و اصلاح می کند. نمونه ای دیگر را در افسسیان 4: 31 می یابیم:
افسسیان 4: 31
" و هر قسم تلخی و غیظ و خشم و فریاد و بدگویی و خباثت را از خود دور کنید، "
اگر من تلخ و عصبانی و ... هستم، کتاب مقدس به من می گوید که اشتباه می کنم. می دانید چرا می گویم اشتباه می کنم؟ نه بخاطر اینکه جامعه یا نظام اخلاقی دنیا این را اشتباه می داند بلکه به این دلیل که کلام خدا آنرا اشتباه قلمداد می کند. برای تشخیص خوبی و بدی نیازی به فراگرفتن و پیروی از نظام اخلاقی دنیا نیست. برای این کار باید کلام خدا را بدانید و پیروی کنید.

برای تربیت

سومین چیزی که در دوم تیموتاؤس به عنوان فایده کلام خدا ذکر شده، تربیت و تأدیب است.همیشه تأدیب مکمل تنبیه است. ما بوسیله تنبیه متوجه می شویم که اشتباهمان کجاست. و توسط تأدیب می فهمیم که راه صحیح کدام است. در مورد افسسیان 4: 31 که در بالا بررسی کردیم، تنها مطالعه یک آیه بعد از آن کافی است تا پس از تنبیه، تأدیب را دریابیم. بنابراین افسسیان 4: 32 می گوید:
افسسیان 4: 32
" و با يكديگر مهربان باشيد و رحيم و همديگر را عفو نماييد چنانكه خدا در مسيح شما را هم آمرزيده است. "
تمام این فواید کلام خدا یعنی تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت باعث می شوند که کلام خدا در عدالت مفید باشد و یا در اصل یونانی آیه می خوانیم، برای پرورش عدالت باشد.
تا مرد خدا کامل و به جهت هر عمل نیکو آراسته شود
دلیل اینکه خدا کتاب مقدس را که برای این همه چیز مفید است، فرستاد این است که "مرد خدا کامل شود"، یعنی بدون انجام چیز هایی که کلام خدا می گوید نمی توانید کامل باشید.
همچنین آیات دوم تیموتاؤس 3: 16-17 می گوید، کتاب مقدس داده شده تا مرد خدا "بجهت هر عمل نیکو آراسته شود". عمل نیکویی که منظور این آیه است آنی نیست که شما برای خدا مهیا کرده اید. برای خدا تنها کار هایی خوب است که "خدا قبل مهیا نمود تا در آنها سلوک نماییم" (افسسیان 2: 10). تا آماده و بجهت هر عمل نیکو آراسته شویم. چیزی که شما نیاز دارید کلام خدا یعنی کتاب مقدس است.



"چراغ را روشن نمی کنند تا آنرا زیرکاسه بگذارند، بلکه روی چراغدان ، تا کسانیکه در خانه هستند از نورش استفاده کنند. پس نور خود را پنهان مسازید ، بلکه بگذارید بر مردم بتابد ، تا کارهای نیک شما را دیده و پدر آسمانی تان را تمجید کنن

















.
.

...


ا

ا






 

۱۳۹۴ تیر ۱۶, سه‌شنبه




رد پای اندیشه های مسیحایی در شعر و عرفان ایران زمین.در گذشته زمانی که عارفان  بزرگ چون جلال الدین محمد بلخی (مولوی )عطار و حافظ وسایر بزرگان سرزمین پر گوهر ایران زمین میزیسته اند ،شعر و شاعری رنگ و بوی کاملا مسیحایی داشته،انان بزرگتر از ان بوده اند که در دام مذهب و شریعت گرفتار آیند به همین سبب انان را پیروان طریقت مینامیدند ،علیرغم اینکه بسیاری از فرصت طلبان این اشعار را بعضا به اسلام و قران نسبت میدهند با کمی تامل در زندگی این بزرگان و اشعار انان در خواهید یافت که اندیشه مسیحایی در اشعار آنان به وضوح مشاهده میشود.