تهیه شده توسط : عنایت شهسواری
این موضوع بیش از هر موضوعی دیگری قابل توجه قرار گرفته است . اخرین آمار حاکی از آن است که نود درصد از مردم جهان به خدا و یا قدرتی برتر اعتقاد دارند . در این راستا به نظر میرسد مسئول اثبات وجود خدا به عهده کسانی هست که که وجود او را باور دارند ولی به نظر من آنانی که وجود خدا را رد میکنند موظف هستند که صحت اعتقاد خود را ثابت کنند .هیچگاه نمیتوان به طور مطلق وجود خدا را اثبات یا انکار کرد .
کتاب مقدس تعلیم میدهد درعبرانیان باب 11 ایه 6
و بدون ایمان ممکن نیست خدا را خشنود ساخت زیرا هر که به او نزدیک میشود باید ایمان داشته باشد که او هست و جویندگان خود را پاداش میدهد
اگر خدا میخواست میتوانست به سادگی خود را ظاهر سازد و هستی خویش را به همه دنیا ثابت کند ولی در این صورت دیگر نیازی به ایمان نبود
عیسی گفت: ای توما بعد از دیدنم ایمان آوردی خوشا به حال آنان که نادیده ایمان آوردند
ولی این بدان معنا نیست که هیچ دلیلی برای وجود خدا وجود ندارد کلام خداوند میفرمایید :آسمان جلال خود را نمایان میکند وفلک از عمل دست او حکایت میکند روز سخن میراند تا روز و شب معرفت را اعلام میکند تا شب
دیدن ستاره گان آسمان تفکر در وسعت جهان هستی مشاهده جهان و طبیعت تعمق در زیبایی طلوع آفتاب همه و همه یک واقغییت هستند خدایی آفریننده ای وجود دارد .به غیر از این شواهد وجدان انسان گواه دیگر وجود خداوند است . کتاب جامعه باب 3 میگوید او ابدییت را در دلهای ایشان نهاده است بی آنکه بتوانند آغاز و انجان کار خدا را دریابند.
چیزی در عمق وجود ما هست که تشخیص میدهد چیزی فراتر از این دنیا وجود دارد حتی اگر با عقل خود این واقعییت را نپذریم ولی در عمق وجود خویش نمیتوانیم وجود او را منکر شویم . کتاب مقدس میگوید هر چند وجدان ما میگویید خداوند وجود دارد همچنان عده ای وجود او را انکار میکنند .احمق در دل خود میگویید خدایی نیست . نود و هشت درصد تمامی بشر که در طول تاریخ بوده اند اعم زمینه های مختلف فرهنگی تمدنی و منطقه ای به وجود نوعی خدا معتقد بوده اند پس میبایست شخص یا چیزی باعث شکل گیری چنین اعتقاد فراگیری شده باشد .
علاوه بر استناد از کتاب مقدس مبحث های منطقی نیز جهت اثبات خداوند وجود دارد یکی از آن انتالوژی یا علم مربوط به هستی شناسیست. این مبحث با تعریفی از خداوند آغاز میشود که نشان میدهد خدا وجودی است که نمیتوان چیزی بزگتر از آن را تصور کرد . در این راستا آنها میگویند که وجود داشتن بزرگتر از وجود نداشتن است بنابر این بزرگترین چیز قابل تصور می بایست وجود داشته باشد .پس اگر خدا وجود نداشته باشد او نمیتواند بزرگترین چیز قابل تصور باشد . وجود این نتیجه با تعریف خدا مغایرت دارد پس خدا نمیتواند وجود نداشته باشد . و مباحث دیگری که در اثبات وجود خداوند هست علم مربوط به حکمت غائی است و در این مقوله گفته میشود چون جهان هستی بر اساس طرح اعجاز انگیزی ساخته شده پس بایستی طراح ماهری آن را بوجود آورده باشد به عنوان مثال اگر زمین چندین کیلومتر نزدیکتر یا دور تر از خورشید بود حیات موجودات بر روی زمین غیر ممکن بود.
سومین بحث موجود در مورد خدا مبحث کازمولوژی یعنی علم مربوط به نظم جهان هستی است که در آن به رابطه بین علت ومعلول می پردازد بر این اساس هر هر معلولی بیانگر یک علت است که بر این اساس جهان هستی به عنوان معلول باید علتی داشته باشد و نهایتا یک وجود غیر معلول که وجودش وابسته به چیز دیگری نیست باعث به وجود آمدن هر چیزی در عالم هستی شده است. این شخص غیر معلول همان خداست
چهلرمین نوع بحث در اثبات وجود خداوند بحث اخلاقی است. . فرهنگ های گوناگون در طول تاریخ نشان میدهد که ادمیان قادر به تشخیص بد و خوب بوده اند . تقریبا در همه ملت ها قتل دروغ دزدی و فساد اخلاقی مردود شناخته شده است این حس تشخیص و تمیز بد و خوب از کجا آمده است اگر از خدای قدوس نشائت نگرفته باشد. علیرغم همه این مطالب کتاب مقدس روشن می سازد که مردم معرفت واضح و غیر قابل انکار الهی را رد کرده و دروغ را متابعت کرده اند . در رساله رومیان باب 1 میخوانیم ایشان حق خدا را به دروغ مبدل کرده اند عبادت و خدمت کردن مخلوق را به عوض خالقی که تا ابد الاباد هست کتاب مقدس اضافه میکند انسان برای بی ایمانی به خداوند هیچ عذری ندارد زیرا که چیزهای نادیدنی او قدرت سر مدی و الوهییت او از حین آفرینش دیده می شود و ایشان را هیچ عذری نباشد. منکران وجود خدا برای توجیه انکار خویش ادعا میکنند که وجود خدا علمی نیست و اینکه دلیلی برای اثبات خدا وجود ندارد ولی دلیل واقعی این است همه میدانند که اگر به وجود خدا ایمان داشته باشیم این واقععییت را نیز باید بپذیرند که محتاج نجات و آمرزش گناهان نیز هستند و بایستی بابت تمام اعمال خویش پاسخگو باشنند ولی اگر به فرض محال خدا وجود نداشته باشد انسان خود را آزاد میبیند تا هر آنچه مایل است انجام دهد بدون آنکه نگران داوری و مجازات باشد. به نظر من علت اصلی طرفداران فرضیه تکامل نیز همین است .
خدا وجود دارد و هر کدام از ما بدون استثنا بر آن واقف هستیم اگر عده ای تلاش میکنند خدا را رد کنند این خود دلیلی است بر وجود خدا .
من چگونه میدانم خدا وجود دارد من به وجود خدا ایمان دارم من هر روز با صحبت میکنم مدعی نیستم که صدای او را با گوش جسمی خود میشنوم ولی میتوانم به جرات بگویم حضورش را حس میکنم هدایتش را درک میکنم و مشتاق فیض او هستم .
برای این همه واقعه که در زندگی من رخ داده است تنها یک توجیه وجود دارد خدا وجود دارد و عمل میکند او به طرز معجزه آسایی من را نجات داد و زندگی مرا به گونه ای عوض کرد که نمیتوانم وجودش را انکار کنم و اینکه او را تمجید نکنم .
اگر شخصی تصمیم گرفته باشد وجود خدا را نادیده بگیرد هیچ یک از این بحث ها نمیتواند نظر او را تغییر دهد در نهاییت وجود خدا باید با ایمان پذیرفته شود .ایمان به خداوند یک جهش کور کورانه در یک اطاق تاریک نیست بلکه گام برداشتن در یک فضای نورانی است .
تهیه شده توسط :عنایت شهسواری
برگرفته از مقالات کشیش ادوین ابنوس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر