۱۳۹۵ شهریور ۲۲, دوشنبه

مسیح و مسیحییت نزد ایرانیان

در دریای بیکران شعر و ادب فارسی راجع به عیسی مسیح و ایین او و زندگی پیروان او مطلب فراوان است لذا از میان خرمن عظیم اشعار فارسی گزیده ای از آنها را در دسترس علاقه مندان قرار خواهم داد. مطلبی که یاداوری آن در اینجا لازم است وجود عبارات نامانوس و لغات دور از ذهنی است که گهگاه گویندگان در آثار خود در باره مسیح و مسیحییت به کار برده اند. اول واژگانی که مسیحییان امروز کمتر از آن استفاده میکنندولی در نزد ایرانییان و ادبییات فارسی آن زمان مرسوم بوده است.ماندد ترسا عیسوییت نصاری زنار چلیپا و غیره. و دوم عبارات نامانوسی که معانی آن بر خواننده پوشیده است .مانند سوزن عیسی باد مسیحا خر عیسی و غیره. جعفر ابن محمد رودکی نخستین شاعر بزرگ ایران بشمار میاید که در اقتباس از گفتار عیسی مسیح در انجیل متی باب 26 ایه 52 .آنگاه عیسی گفت شمشیر خود را غلاف کن زیرا هرکه شمشیر گیرد به شمشیر هلاک گردد. چون تیغ بدست آری مردم نتوان کشت نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت این تیغ نه از بهر ستمکاران کردند انگور نه از بهر نبید است بچرخشت عیسی برهی دید یکی کشته فتاده حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت گفتا که که را کشتی تا کشته شدی زار؟ تا باز که او را بکشد انکه تو را کشت انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت در ادامه اشعار فراوانی را از شاعران بنام فارسی زبان در این رابطه سروده شده خدمتتان عرضه خواهم کرد.ابوالقاسم فردوسی حماسه سرای بزرگ جهان مطالبی در باره مسیح و مسیحییت دارد که برخی از آنها را نقل خواهم کرد. پیمان بستن اسکندر با قیدافه ملکه اندلس چو قیدافه را دید بر تخت گفت که با رای تو مشتری باد جفت بدین مسیحا و گفتار راست بداننده کاو بر زبانم رواست بآئین و دین صلیب بزرگ بجان و سر شهریار سترگ بزنار و شماس و روح القدس کزین پس مرا خاک در اندلس و در جای دیگر فردوسی شعری را که از انجیل متی 5 39 و 40 گرفته شده میسراید نبینی که عیسی مریم چه گفت بدانگه که بگشاد راز نهفت که پیراهنت گر ستاند کسی میاویز با او بتندی بسی واگر بر زند کف برخسار تو شود تیره از زخم دیدار تو میاور تو خشم دو نکن روی زرد بخوابان تو خشسم و مگو هیچ سرد بر گرفته از کتاب دهقانی تفتی تهیه شده توسط عنایت اله شهسواری