نوشته: ادوین کشیش آبنوس
نحوۀ اعلام پارسایی
امروز می خواهیم به کاری که خدا در مقابل این واکنش انجام می دهد بپردازیم؛ پس از اینکه از نو زاده شده و توبه کردیم، خدا چگونه عفو و پارسایی ما را اعلام می کند؟
این یک اعلان قضایی است که خدا در ارتباط با شریعت خود انجام می دهد و می گوید که ما دیگر گناهکار نیستیم و در قبال گناهان پیشین خود، مجازات نخواهیم شد.
فهم درست آموزۀ پارساشمردگی، برای زندگی مسیحی ما بسیار اهیمت دارد؛ زمانی که مارتین لوتر، پارساشمردگی به وسیلۀ ایمان به تنهایی را درک کرد، مسیحی شد و خودش اعلام می کند که این تبدیل، زندگی او را پر از نشاط و شادی کرد؛ این فهم می تواند جهت و کیفیت زندگی ما را دگرگون کند.
این همان اساسی بود که بر مبنای آن، نهضت پروتستان در مقابل کلیسای کاتولیک ایستاد و بر آموزۀ پارساشمردگی تاکید کرد. اگر ما هم مایل هستیم تا انجیل راستین را که پارساشمردگی، یکی از اصول اساسی این انجیل می باشد، به نسل های آینده انتقال دهیم و به دنیا اعلام کنیم، باید این آموزه را به درستی دریابیم.
این جدایی، این شقاق الهیاتی نه تنها در قرن شانزدهم میلادی اتفاق افتاد بلکه امروز نیز یکی از آموزه هایی است که چشم اندازهای گوناگون الهیاتی را از هم جدا می کند: آن چشم انداز الهیاتی که نجات محض فیض را تعلیم می دهد و نیز آن خداشناسی که نجات بر اساس فیض و اعمال را بیان می کند. این آموزه، خط جدایی بین این دو نگرش می کشد.
دوستان عزیز، هر انجیلی، انجیل راستین نیست و هر کلیسایی که به مسیح موعظه می کند، لزوما انجیل مسیح را اعلام نمی کند؛ اسم همان است اما مفاهیم و پیغام و محتوای آن، فرق می کند و البته اهمیت این موضوع، آنقدر زیاد است که پولس رسول می گوید، هر کسی حتی فرشته ای، انجیل غیری را موعظه کند، لعنت بر او باد.(غلاطیان ۸:۱)
آموزه های دیگر مسیحی، ممکن است آنقدر مهم نباشد که به خاطر آنها شقاقی صورت پذیرد. به نظر من، تعمید نوزادان کلیسای انجیلی، با تعمید بزرگسالان برخی از کلیسای اصلاحات، نباید دلیل شقاق باشد و یا حتی منصوب کردن زنان به مقام کشیشی و یا رد آن نباید دلیل لعنت فرستادن به یکدیگر باشد و همینطور مسائل دیگری که ریشۀ نجات شناختی ندارد و انجیل مسیح را تغییر نمی دهد؛ اما زمانی که بحث انجیل مطرح می شود، باید مانند یک جراح مبرّز عمل نمود و حقیقت را به درستی تشخیص داد.
زمانی که پولس رسول در خصوص فرایند نجات صحبت می کند (مبحث زنجیرۀ طلایی نجات که چند هفته پیش بدان نگاه کردیم)، آموزۀ عادل شدن در حضور خدا به وضوح بیان می شود.
۲۹ زیرا آنانی را که از قبل شناخت، ایشان را نیز پیش معیّن فرمود تا به صورت پسرش متشکّل شوند تا او نخستزاده از برادران بسیار باشد. ۳۰ و آنانی را که از قبل معین فرمود، ایشان را هم خواند و آنانی را که خواند ایشان را نیز عادل گردانید و آنانی را که عادل گردانید، ایشان را نیز جلال داد. (قدیم، رومیان ۸: ۲۹- ۳۰)
جملۀ «ایشان را هم خواند» مبیّن فراخواندگی موثر در نجات است که در خود تولد تازه، ایمان و توبه را به همراه دارد (مبحثی که بعدا به آن خواهیم رسید) و قدم بعدی، اِعمال کردن فدیه است، یعنی عادل شدن.
نکتۀ مهم
توجه کنید: پولس رسول در این آیه به ما می گوید که این چیزی است که خود خدا انجام می دهد: عادل «گردانید». و اگر دقت کنید، عادل شدن، پس از ایمان، وارد صحنه می شود؛ یعنی واکنش خدا به پاسخ مثبت ما، با عادل شدن ما اتفاق می افتد (نمایان می شود).
پولس در رومیان ۳: ۲۶ می فرماید:
عادل شمارد هر کسی را که به عیسی ایمان آورد. (قدیم)
δικαιοῦντα (dikaiounta)
زیرا یقین میدانیم که انسان بدون اعمال شریعت، محض ایمان عادل شمرده میشود. (قدیم، رومیان ۳: ۲۸)
پس چونکه به ایمان عادل شمرده شدیم، نزد خدا سلامتی داریم بوساطت خداوند ما عیسی مسیح، (قدیم، رومیان ۵: ۱)
امّا چونکه یافتیم که هیچکس از اعمال شریعت عادل شمرده نمیشود، بلکه به ایمان به عیسی مسیح، ما هم به مسیح عیسی ایمان آوردیم تا از ایمان به مسیح و نه از اعمال شریعت عادل شمرده شویم، زیرا که از اعمال شریعت هیچ بشری عادل شمرده نخواهد شد. (قدیم، غلاطیان ۲: ۱۶)
یک سؤال
پرسش: پارسا اعلام شدن، عادل گشتن یعنی چه؟
پارسا گشتن یعنی عملی قانونی و الهی که در آن گناهان ما بخشیده شده، پارسایی و عدالت مسیح به ما تعلق یافته، خدا ما را در حضور خود، پارسا، عادل اعلام کرده، یا آن را اعلان می کند.
برای توضیح عناصر این تعریف، نخست به بخش دوم آن می پردازیم؛ به قسمتی که خدا ما را در حضور خود پارسا (عادل) اعلام می کند. دلیل اینکه داریم این مطلب را از آخر مورد توجه قرار می دهیم این است که عهد جدید واژۀ عادل گرداندن و افعال مربوط را در مفهوم قضایی خودش، به شکلی که در قسمت دوم این تعریف ارائه دادم استعمال می کند. متون زیادی در عهد جدید وجود دارد که خدا، با پارسایی و عدالت در مقامی برخورد می کند که نشان می دهد، متعلق به ما است.
بنابر این باید مانند یک دانش آموز صادق و امین کتاب مقدس، هر دو بُعد را بررسی کنیم؛ هر چند که تمرکز عهد جدید بر بُعد قضایی و قانونی پارسایی است.
- پارسایی، شامل، اعلامی قانونی است که خدا بیان می کند.
استعمال واژۀ عادل کردن، تصدیق کردن، پارسا کردن در عهد جدید که از ریشۀ یونانی آن (دیکایوس) dikaios است، نشان می دهد که این یک اعلان قانونی و قضایی است. این واژه معانی گسترده ای دارد، اما معمول ترین آن، عادل اعلام کردن است.
به عنوان مثال در لوقا ۷: ۲۹ می خوانیم:
و تمام قوم و باجگیران چون شنیدند، خدا را تمجید کردند زیرا که تعمید از یحیی یافته بودند. (قدیم)
همۀ مردمانی که این سخنان را شنیدند، حتی خراجگیران، تصدیق کردند که راه خدا حق است، زیرا بهدست یحیی تعمید گرفته بودند. (هزارۀ نو)
همۀ مردم و از جمله باجگیران، سخنان عیسی را شنیدند و به سبب اینکه از دست یحیی، تعمید گرفته بودند، خدا را برای عدالتش شکر میکردند. (مژده)
When all the people heard this, and the tax collectors too, they declared God just, having been baptized with the baptism of John,
ἐδικαίωσαν (edikaiosan)
(ESV)
Եւ երբ ամբողջ ժողովուրդը լսեց, նոյնպէս եւ մաքսաւորները, ընդունեցին Աստծուարդարութիւնը՝ մկրտուելով Յովհաննէսի մկրտութեամբ
«ارمنی»
«آوانگاری»
Καὶ πᾶς ὁ λαὸς ἀκούσας καὶ οἱ τελῶναι ἐδικαίωσαν τὸν θεόν, βαπτισθέντες τὸ βάπτισμα
Ἰωάνου
«یونانی»
et omnis populus audiens et publicani iustificaverunt Deum baptizati baptismo Iohannis
«لاتین، ولگیت»
متاسفانه ترجمه های فارسی رسا نیستند اما در ترجمۀ انگیسی که دیدیم، بهتر بیان شده است و به اصل یونانی آن امین بوده است.
در ترجمۀ یونانی آن، می گوید که » اعلام کردند که خدا عادل است»
خُب مشخص است که این متن به ما تعلیم نمی دهد که خدا محض خاطر اعلام این افراد عادل شد، چون خدا طبیعتا عادل است و جزو سرشت تغییر ناپذیر و غیراکتسابی اوست.
به همین شکل نیز عهد جدید در متون گوناگون، پارسایی و عادل بودن ایمانداران را اعلام می کند. (رومیان ۳: ۲۰، ۲۶، ۲۸ و ۵: ۱، و ۸: ۳۰ و ۱۰: ۴، ۱۰، و غلاطیان ۲: ۱۶ و۳: ۲۴)
به عنوان مثال به این آیه توجه کنید:
(رومیان ۴: ۵)
امّا کسی که عمل نکند، بلکه ایمان آورد به او که بیدینان را عادل میشمارد، ایمان او عدالت محسوب میشود.(قدیم)
امّا آن که کاری نمیکند، بلکه به خدایی توکل میدارد که بیدینان را پارسا میشمارد، ایمان او برایش پارسایی بهشمار میآید.(هزارۀ نو)
و امّا مردی که کار نمیکند بلکه به خدایی که حتّی شخص خداناشناس را کاملاً نیک میگرداند ایمان میآورد، ایمان او نیکی مطلق به حساب میآید.(مژده)
مطمئنا منظور پولس رسول از نیک گرداندن (که من واژۀ عادل گرداند را دقیقتر می دانم) عادل گرداندن، این نمی تواند باشد که او انسان گناهکار و بی دین را، از داخل عوض می کند و آنها را از لحاظ اخلاقی کامل و بی نقص می گرداند، چون آن موقع باید متوسل به کارهای خوب خودشان بشود، به کارهای عادلانه خود، و بر اعمال صالحۀ خود تکیه کند تا به حضور خدا پذیرفته بشود؛ بلکه منظور پولس رسول این است که او بی دین را، گناهکار را عادل اعلام می کند، و این عادل اعلام شدن، که در ترجمه های فارسی آن را عادل محسوب کردن و عادل شمردن برگرداندند (و البته به مفهوم اصلی این واژه در متن امین بودند) بر اساس کارهای نیکو نیست بلکه بر اساس پاسخ خدا به ایمان این بی دینان و گناهکاران است.
دو تفاوت
من می خواهم که شما تفاوت بین عادل اعلام شدن از لحاظ قانونی و تقدیس را دریابید. ما در نتیجۀ فرایند تقدیس، عادل نمی شویم بلکه ما در زمان ایمان آوردن، عادل محسوب می شویم، عادل بودن ما اعلان می شود. این را گفتم تا آن را در ذهن خود نگاه دارید، به این مطلب در آینده باز خواهیم گشت.
همینطور اگر این نوع استفاده از واژۀ عادل گرداندن را، یعنی عادل اعلام کردن و عادل محسوب کردن و یا شمردن، در کنار محکومیت ما قرار گیرد، درستی مفهوم آن، مشهود (عیان) می گردد.
پولس رسول می گوید:
۳۳کیست که بر برگزیدگان خدامدّعی شود؟ آیاخدا که عادل کننده dikaion – δικαιῶν است؟ ۳۴ کیست که بر ایشان فتوا (متهم کند- ملامت کند) katakrinōn – κατακρινῶν دهد؟ آیا مسیح که مُرد بلکه نیز برخاست، آنکه به دست راست خدا هم هست و ما را نیز شفاعت میکند؟ (رومیان ۸: ۳۳ -۳۴)
واژۀ فتوا: همان واژۀ محکوم کردن است که در جایهای دیگر کتاب مقدس مثل متی ۲۷: ۳ κατεκρίθη – katekrithēهم از آن استفاده شده است.
محکوم کردن، یعنی مجرم بودن کسی را اعلام کردن؛ مفهوم مقابل «محکوم نکردن»، «عادل گرداندن است» که در این متن به این معنی است: «کسی را مجرم اعلام نکردن».
پولس رسول در این متن، آشکارا می گوید که اگر کسی ما را متهم کند، برگزیدگان را متهم کند، در حضور خدا، چنین اتهامی یارای ایستادگی ندارد! چون خدا اعلام کرده که ما عادل هستیم.
در جایهایی از عهد عتیق هم این واژه به این مفهوم استفاده شده است که به استدلال ما در این مسیر کمک می کند؛ واژۀ معادل آن در عبری، صدق است. Tsadak
در تثنیه ۲۵: ۱، در خصوص داوران که برای قضاوت خوانده شده اند، می خوانیم:
۱ «هرگاه دو نفر با هم دعوایی داشته باشند و به دادگاه بروند، قاضی باید بیگناه را تبرئه نماید و مجرم را محکوم کند. (مژده)
این آیه را نمی توان به این شکل خواند که کسی را از درون نیکو گرداند، بلکه او را بی گناه، یعنی عادل اعلام می کند. در کار داوری، اعلام قضایی و قانونی بیان می شود و صحبت از تغییر درون کسی و او را از لحاظ اخلاقی کامل کردن نیست؛ همانطور که کسی که محکوم می شود و گناهکار اعلام می شود، صحبت از تبدیل درون او به یک شخص گناهکار نیست، بلکه اعلان وضعیت قانونی اوست.
ایوب هم به همین شکل، حقانیت کسانی را که سعی در تسلی او دارند رد می کند:
من هیچگاه حرف شما را تصدیق نمیکنم و تا زمانی که بمیرم، ادّعای بیگناهی میکنم (مژده، ایوب ۲۷: ۵)
او از همین واژه در زبان عبری استفاده می کند از اینکه دوستان خود را عادل، صحیح و راست اعلام کند، سر باز می زند.
همین مفهوم را هم در امثال ۱۷: ۱۵ پیدا می کنیم:
هر که شریر را عادل شمارد و هر که عادل را ملزم سازد، هر دو ایشان نزد خداوند مکروهند.(قدیم)
تبرئۀ مجرمان و محکوم کردن بیگناهان! خداوند از هر دو کراهت دارد.(هزارۀ نو)
مسلما اینجا هم منظور کلام این نیست که شخص از درون عادل شود، بلکه اعلان تبرئه شدن شخص و اعلام عادل بودن وی مطرح است.
پولس به همین مفهوم از واژۀ عادل شدن استفاده می کند؛ یعنی استعمال قانونی آن.
خدا گروهی را عادل اعلام می کند و گروهی را محکوم. حکم قضایی در خصوص وضعیت اشخاص در حضور خدا صادر می شود که این شخص عادل است و این شخص گناهکار است.
نکتۀ مهم
ما برگزیدگانی که به مسیح ایمان آورده ایم، با اینکه گناهکار هستیم، به خاطر ایمان آوردن به کار فداکارانۀ عیسی مسیح بر روی صلیب، به وسیلۀ خدا، عادل اعلام می شویم، عادل محسوب می شویم، عادل شمرده می شویم.
مفهوم عادل گشتن در عهد جدید، عادل شمرده شدن، به معنای عادل محسوب شدن است، به همین خاطر است که چنین ترجمه هایی را در فارسی پیدا می کنید.
برقراری یا سقوط کلیسا!
جان موری، الهیات دان قرن بیستم در کتاب خود، تحت عنوان «به کمال رسیدن فدیه و اعمال آن» در این خصوص می گوید:
«نوزآیی (تولد تازه) عملی الهی است که در ما به وقوع می پیوندد؛ عادل گشتن، داوری الهی و اعلانی از طرف خداست، که در خصوص ما صادر می شود. تفاوت این دو مانند تفاوت بین جراح و یک قاضی است. جراح، سرطان داخل بدن را بر می دارد، و کاری را در درون ما انجام می دهد و این کار با عملکرد یک داور یا یک قاضی متفاوت است. قاضی، حکم خودش را از لحاظ قانونی صادر می کند؛ اگر ما بی گناه هستیم، اعلان او هم در همین راستا خواهد بود.
بی آلایش بودن و ناب بودن انجیل بسته به این تمایزی است که باید بین این دو قائل گشت؛ اگر عادل گشتن، عادل محسوب شدن، با تولد تازه و تقدیس، یکی فرض شود، آن وقت درهای آلودگی را برای ملوث کردن هستۀ انجیل باز کرده ایم. عادل شمرده شدن، هنوز هم، آموزه ای است که کلیسا با باور و یا رد آن، یا برقرار خواهد ماند و یا سقوط خواهد نمود.»
پارساشمرده شدگی: قسمت دوم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر